اسم الکتاب : مباني فقهي حكومت اسلامي المؤلف : منتظري، حسينعلي الجزء : 1 صفحة : 233
اينكه اين دفاع موجب تأييد حكومت وي نشود. اين مطلبي است كه از روايت ذيل
كه سند آن هم بد نيست استفاده ميشود:
در خبر يونس آمده كه گفت : شخصي از ابوالحسن امام علي بن موسي (ع) مطلبي
را پرسيد و من در آنجا حضور داشتم، آن شخص گفت : فدايت گردم، به مردي از
ياوران شما خبر رسيده كه شخصي براي جهاد در راه خدا شمشير و كمان به افراد
ميدهد و آن شخص رفته و از وي شمشير و كمان گرفته و نمي دانسته كه براي چه
راهي اينها را در اختيارش ميگذارند، آنگاه برخي از يارانش با او ديدار نموده و به
وي گفته اند: شمشير و كمان براي جهاد است و جهاد همراه اينان جايز نيست، و او
را مأمور كرده اند كه شمشير و كمان را برگرداند. حضرت فرمود: "بله چنين بكند"،
آن شخص گفت : اما به دنبال وي رفته و او را نيافته است و افرادي به او گفته اند كه
وي از اينجا رفته (يا مرده) است . حضرت فرمود: "به مرزها برود، اما جنگ نكند"،
گفت : به مرزهايي نظير قزوين و عسقلان و ديلم (كه در آن زمان مرزهاي اسلام و كفر
بودند) و مرزهاي ديگري از اين قبيل ؟ حضرت فرمود: "آري". آن شخص گفت : اگر
دشمن به آن مرزها حمله كرد چه كار كند؟ حضرت فرمود: "براي حفظ كيان اسلام
قتال كند"، گفت : ميفرماييد واقعا جهاد كند؟ حضرت فرمود: "نه، مگر اينكه بيم
نفوذ كفار در سرزمينهاي اسلامي برود، بگو ببينم اگر روميان بر مسلمانان وارد شوند
آيا شايسته نيست آنان را به عقب برانند؟"
آنگاه حضرت فرمود: "از مرزها پاسداري كند اما جنگ نكند، ولي اگر كيان اسلام
و مسلمين در خطر بود بجنگد كه در اين صورت قتال او به نفع اسلام و خود اوست
نه به نفع سلطان ; زيرا اگر اسلام متلاشي شود ياد محمد6 نيز از ذهنها محو
خواهد شد."[1]
اينك اي برادر مسلمان توجه كن كه چگونه مسلمانان در خواب گران فرو رفته و
با وسوسه هاي استعمارگران و ايادي نادان و بدسيرت آنان، با همكاري علماي سوء
همواره در غفلت نگه داشته شده اند، دين خدا را در برخي مراسم ظاهري و آداب
شخصي خلاصه نموده و كفار بر كشورهاي اسلامي و مساجد و معابد و تمام شؤون
[1] في خبر يونس قال : سأل اباالحسن (ع) رجل و انا حاضر، فقال له : جعلت فداك ان رجلا من مواليك بلغه ان رجلا يعطي سيفا وقوسا في سبيل الله، فاتاه فأخذهما منه و هو جاهل بوجه السبيل، ثم لقيه اصحابه فاخبروه ان السبيل مع هؤلاء لايجوز، و امروه بردهما، قال : فليفعل، قال قد طلب الرجل فلم يجده و قيل له : قد قضي الرجل، قال : فليرابط و لا يقاتل، قال : مثل قزوين و عسقلان والديلم و ما اشبه هذه الثغور؟ فقال : نعم، قال : فان جاء العدو الي الموضع الذي هو فيه مرابط كيف يصنع ؟ قال : يقاتل عن بيضة الاسلام، قال : يجاهد؟ قال : لا الاان يخاف علي دار المسلمين . ارأيتك لو ان الروم دخلوا علي المسلمين لم ينبغ (لم يسع خ) لهم ان يمنعوهم ؟ قال : يرابط و لا يقاتل، و ان خاف علي بيضة الاسلام و المسلمين قاتل فيكون قتاله لنفسه ليس للسلطان ; لان في دروس الاسلام دروس ذكر محمد6. (وسائل 19/11 باب 6 از ابواب جهاد عدو، حديث 2)
اسم الکتاب : مباني فقهي حكومت اسلامي المؤلف : منتظري، حسينعلي الجزء : 1 صفحة : 233