اسم الکتاب : معارف و احكام نوجوان المؤلف : منتظري، حسينعلي الجزء : 1 صفحة : 115
در گلستان سعدي آمده است : وقتي به جهل جواني بانگ بر مادر زدم، دل آزرده به
كنجي نشست و گريان همي گفت : مگر خردي فراموش كردي كه درشتي مكني .
چه خوش گفت زالي [1] به فرزند خويش ____ چو ديدش پلنگ افكن و پيل تن
گر از عهد خرديت ياد آمدي ____ كه بيچاره بودي در آغوش من
نكردي در اين روز برمن جفا ____ كه تو شيرمردي و من پيرزن
2 - نگاهت به آنها از روي رأفت و مهرباني باشد و اگر به آنها نگاه غضب آلود و
همراه با عصبانيت نمودي، بدان كه خشم خدا را براي خودت خريده اي .
امام صادق (ع) ميفرمايد: "اگر حق هم با تو باشد اما با نظر خشم و غضب به پدر و
مادرت نگاه كني از درگاه حق دور شده و نمازت مورد قبول خداوند نيست".
3 - قبل از اين كه آنها چيزي از تو بخواهند نياز آنها را برآورده ساز و مگذار كه آنها
آن چيز را از تو درخواست كنند.
4 - در راه رفتن جلوتر از آنها راه مرو وچون خواستيد به مجلسي وارد شويد
زودتر از آنها وارد نشو و پيش از آنها در آن مجلس منشين .
5 - آنها را با نام صدا مزن و از هرگونه بهانه گيري پوچ و غيرمنطقي پرهيز نموده و
از كارهائي كه دور از ادب ميباشد خودداري نما. امام باقر(ع) ميفرمايند: "پدرم
امام سجاد(ع) در راه پدر و پسري را ديدند كه در حركت هستند و پسر در راه
رفتن به دست پدر تكيه كرده بود - گويا سنگيني خودش را بر پدر انداخته بود
- پدرم از عمل اين پسر آنقدر ناراحت گرديد كه تا زنده بودند با آن بچه
سخن نگفتند".
از خدا خواهيم توفيق ادب ____ بي ادب محروم ماند از فيض رب