responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : درسهايي از نهج البلاغه المؤلف : منتظري، حسينعلي    الجزء : 1  صفحة : 623
مردم قرار داده شد خانه اي است مبارك در مكه . اما بدترين ساكنين را داشت - مقصود از همسايه ها كه معناي جيران است ساكنين مكه است - مكه مبارك بود اما مردم مكه در آن روز بدترين مردم، هم جاهل بودند هم عادات زشت و غلط داشتند هم گرفتار جنگ و ستيز و تقليد از پدران خود بودند.

خصوصيات مردم فتنه زده

"نومهم سهاد"

(خوابشان بيداري بود.)

مردم توجه داشتند كه گرفتار فتنه ها هستند اما راه فرار و نجاتي نداشتند، و به قدري ناراحت بودند كه خوابشان بيداري بود; يعني خواب راحتي نداشتند، مثل مردم زمان ما كه مي‌دانند اين عادات و رسوم غلط و تقليد از غرب چقدر برايشان در زندگي فشار و صدمه آورده، اما راه فرار و رهايي ندارند، و به قدري ناراحت اند كه خوابشان بيداري است . آدمي كه در زندگي براي خودش شرايطي درست كرده كه مثلا خانه اش بايد چطور باشد، ماشينش چطور باشد، وسائل زندگي چطور باشد، و براي رسيدن به آنها خود را گرفتار قرض و... كرده است، اين انسان خواب راحتي ندارد و چنين مردمي خوابشان بيداري است .

"و كحلهم دموع"

(و سرمه چشمشان اشكهايشان بود.)

"دموع" جمع "دمع" است، يعني اشك چشم ; حضرت مي‌خواهد بگويد: به جاي سرمه كه وسيله زينت است در چشمشان اشك ظاهر بود; شرايطي بود كه در زندگي براي خودشان درست كرده بودند، مثلا مردي كه دختر خود را به دست خودش زنده به گور مي‌كرد قطعا ناراحت و گريان بود، اما اين عادت زشتي بود كه براي خودشان درست كرده بودند و قدرت آن كه بتوانند خود را از آن نجات
اسم الکتاب : درسهايي از نهج البلاغه المؤلف : منتظري، حسينعلي    الجزء : 1  صفحة : 623
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست