اسم الکتاب : درسهايي از نهج البلاغه المؤلف : منتظري، حسينعلي الجزء : 1 صفحة : 529
گفتند: اي محمد تو ادعا كرده اي يك امر بزرگي را، كه پدران تو و هيچ يك از اهل
بيت تو چنين ادعايي نداشتند "و نحن نساءلك امرا ان انت اجبتنا اليه و أريتناه علمنا
انك نبي و رسول و ان لم تفعل علمنا انك ساحر كذاب" ما از تو ميخواهيم يك
كاري را كه اگر آن كار را انجام دادي و به ما نشان دادي، باور ميكنيم كه تو پيغمبر
خدا و فرستاده او هستي ; و اگر انجام ندهي ميفهميم كه تو جادوگر و دروغگو
هستي . "فقال 6: و ما تسألون ؟" پيامبر فرمودند چه ميخواهيد؟ "قالوا: تدعو لنا
هذه الشجرة حتي تنقلع بعروقها و تقف بين يديك" گفتند خواسته ما اين است كه
بخواني اين درخت را كه با ريشه از جا كنده شود و در مقابل شما بايستد. "فقال 6:
ان الله علي كل شئ قدير" پيغمبر فرمود خدا بر هر كاري قدرت دارد.
اينها با تقاضاي معجزه كار خدايي از پيامبر خواستند و ايشان فرمود خداوند بر
هر چيزي قدرت دارد. "فان فعل الله لكم ذلك أتؤمنون و تشهدون بالحق ؟" پيامبر از
آنها اقرار ميگيرد اگر چنانچه اين كار خدايي براي شما انجام شد ايمان ميآوريد و
به حق شهادت ميدهيد؟ "قالوا: نعم" گفتند بله، "قال : فاني سأريكم ما تطلبون و اني
لاعلم انكم لاتفيئون الي خير" من اين كار را انجام ميدهم ولي ميدانم كه شما
بازگشت به خوبي نخواهيد داشت .
بعد پيامبر آينده بعضي از آنها را خبر داد و فرمود: "و ان فيكم من يطرح في
القليب" در بين شما كساني هستند كه كشته ميشوند و جسدشان در چاه ميافتد.
در جنگ بدر كه هفتاد تن از مشركين كشته شدند، جسد آنها را در چاه انداختند.
"و من يحزب الاحزاب" و بعضي از شما هستيد كه دستجاتي را جمع ميكنيد و به
جنگ من ميآييد. در اينجا پيامبر6 به جنگ احزاب يا خندق اشاره ميكنند كه در
آن جنگ حزبهاي مختلف به مقابله با مسلمانان پرداختند.
"ثم قال 6: يا ايتها الشجرة ان كنت تؤمنين بالله و اليوم الاخر و تعلمين اني
رسول الله" بعد پيامبر فرمود: اي درخت اگر تو به خدا و روز آخر ايمان داري و
اسم الکتاب : درسهايي از نهج البلاغه المؤلف : منتظري، حسينعلي الجزء : 1 صفحة : 529