اسم الکتاب : درسهايي از نهج البلاغه المؤلف : منتظري، حسينعلي الجزء : 1 صفحة : 384
ميخواهد بگويد همه قواي من حتي قوه واهمه من مطيع عقلم هستند.
انسانهاي كامل قوه واهمه شان هم مطيع عقلشان ميشود، و شيطان در افرادي
ميتواند مؤثر باشد كه اختيار خود را به قوه واهمه بدهند، اما در (عبادك منهم
المخلصين)[1] (بندگان خالص خدا) نمي تواند مؤثر باشد، بلكه در اين گونه افراد
خالص و مخلص همه نيروها و حتي شيطان آنها هم در برابرشان مطيع و خاضع
خواهند بود. بالاخره خواسته اند بگويند داستان آدم و حوا تقريبا كنايه از اين معاني
است .
البته عرض كردم كه ما نمي توانيم بگوييم : صد درصد اين معني مراد باشد.
احتمال ميرود كه اين هم مراد باشد، چنانچه فرموده اند قرآن ظاهر و باطن دارد،
باطنش هم باطن دارد، ممكن است هم ظاهرش مراد باشد و هم باطنش مراد باشد،
و شايد هم همين معنايي باشد كه گفته شد.[2]
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
[1] سوره حجر، آيه 40
[2] حقيقت ديگري كه در اين داستان نهفته است اشاره به سرشت پيچيده و دو گونه اي نفس انسان است كه در معركه آزمايش و كشاكش تمايلات دروني او ظاهر ميشود. انسان از هر چيزي كه ممنوع شد حرص و ولعش به آن بيشتر ميشود - شجره ممنوعه - و لذا ميگويند: "الانسان حريص علي ما منع"; و عقل انسان كه نمودي از جنبه الهي و آسماني اوست انسان را از گرفتار شدن در دام حرص و ولع نهي ميكند و به او وعده برتري از ملك و مسجود قرار گرفتن را ميدهد، ولي تمايلات مختلف او كه نمودي از جنبه مادي و زميني و شيطاني او هستند او را به عصيان و شكستن حريم نهي و منع دعوت مينمايند و فلاح او را در آن نويد ميدهند، نوعا انسانها گرفتار همين دام ميشوند، در اين كشاكش است كه انسانها آزمايش ميشوند. ولي در وجود انسان استعداد بازگشت به راه صواب نيز نهفته است، با اراده قوي و توجهات ربوبي است كه ميتواند به آن راه برگردد و به كمال مطلوب برسد. به هرحال از داستان حضرت آدم و شيطان نكات فوق به عنوان نمونه به خوبي استفاده ميشود.
اسم الکتاب : درسهايي از نهج البلاغه المؤلف : منتظري، حسينعلي الجزء : 1 صفحة : 384