اسم الکتاب : درسهايي از نهج البلاغه المؤلف : منتظري، حسينعلي الجزء : 1 صفحة : 265
پس به حسب لغت عرب به خلا هوا ميگويند، در آنجا هم كه حضرت (ع)
ميخواست بگويد خدا جو را خلق كرد تعبير به هوا هم كرد و فرمود: "ثم انشاء
سبحانه فتق الاجواء ... و سكائك الهواء"، "سكائك" قسمت هاي بالاي هواست،
و مقصود از هوا در آنجا هم فضا ميباشد. در اينجا حضرت ميفرمايد: "فرفعه" پس
خداوند متعال بالا برد اين كف را "في هواء منفتق" در يك جو باز و شكافته شده و
خالي از هر چيز.
"و جو منفهق"
(و در فضاي گسترده آن كفها را بالا برد.)
"منفهق" را اين طور معنا كرده اند: "المنفهق": "المفتوح الواسع" باز و وسيع ; يعني
در يك جو وسيعي خدا اين كف را برد يا آن دودي را كه از اين كف بالا رفته است .
آسمان چيست ؟
"فسوي منه سبع سماوات"
(آنگاه خداوند هفت آسمان را از آن خلق كرد.)
حالا مراد از اين هفت آسمان چيست ؟ و آيا واقعا سقفهاي هفتگانه هست ؟
ما نمي توانيم به نحو جزم بگوييم كه مثلا آن بالا يك سقف مانندي نيست، و شايد
هم مراد همان كهكشانهايي است كه از آن تعبير به آسمان شده است . ممكن است
خورشيد و منظومه آن قسمتي از كهكشاني باشد كه به آن يك آسمان گفته شده و
به هر يك از كهكشانهاي ديگري كه از ديد ما دور است آسمان ديگري گفته شود،
علم امروز هم خلاف آن را تاكنون ثابت نكرده است ; اين اندازه هست كه از روايات
ما استفاده ميشود كه مخلوقات سماوي خدا بيش از اين چيزهايي است كه افراد
فكر ميكنند كه مثلا هفت آسمان مانند پوست پياز روي هم باشند، اين طور نيست .
اسم الکتاب : درسهايي از نهج البلاغه المؤلف : منتظري، حسينعلي الجزء : 1 صفحة : 265