اسم الکتاب : درسهايي از نهج البلاغه المؤلف : منتظري، حسينعلي الجزء : 1 صفحة : 136
طريقه متكلمين در اثبات صانع (برهان حدوث)
به هرحال متكلمين براي اثبات خدا از راه حدوث عالم وارد ميشوند و
ميگويند: عالم، حادث و مسبوق به عدم است و چيزي كه حادث است احتياج به
محدث دارد، آن وقت به خود فشار ميآوردند كه چرا عالم حادث است ؟ در جواب
ميگفتند در عالم، حركت و تغيير هست و حركت و تغيير معنايش اين است كه
چيزي نيست و بعد محقق ميشود. حدوث معنايش وجود بعد العدم است .
ما ميبينيم هر يك از اين موجودات بعد از نيستي به وجود آمده است، پس احتياج
به محدث دارد. بنابراين مشربي را كه متكلمين براي اثبات صانع طي كردند حدوث
عالم است، در اينجا راجع به درستي يا نادرستي اين مشرب بحثي نداريم .
طريقه فلاسفه طبيعي در اثبات صانع (برهان حركت)
فلاسفه طبيعي يعني كساني كه در فيزيك بحث ميكردند - و اين طبيعي
به معناي طبيعي منكر خدا نيست - اينها براي اثبات خدا از راه حركت وارد شدند.
گفتند: در عالم، حركت محسوس است و عالم متحرك است پس نياز به محرك
دارد، منتها فلاسفه قديم حركت را منحصر به حركت در اعراض ميدانستند و مثلا
ميگفتند: افلاكي هست و از اول حركت داشته، و حركت در اعراض ماده است .
مرحوم صدرالمتألهين حركت را به جوهر اشياي مادي آورد[1] و گفت : ماده در
ذاتش حركت هست، و اگر در جوهر ذات حركت نباشد اعراض حركت ندارند،
تحولاتي كه در اعراض ميبينيد به تبع حركت در جوهر ذات است ; اگر نطفه علقه،
علقه مضغه و مضغه انسان ميشود، كوچك بزرگ ميشود، رنگ و شكل و مكان آن
تغيير ميكند، براي اين است كه ذاتش عوض شده است . اعراض نمودهاي