اسم الکتاب : نورى از ملكوت، زندگانى آيتاللّه العظمى گلپايگانى المؤلف : مهدى لطفى الجزء : 1 صفحة : 398
روبرو شدند مدافعه كنند و جلوى اين كارها را
بگيرند.
الحمد للّه بعض جاها مشغول بررسى و مواخذه هستند ولى رسيدگى درست
نمىشود، براى بعضى كه بايد مجازات شوند، مشوّق هم بودهاند و شايد درجه هم به
آنها دادهاند، در بعضى جاها هم بسيار بدرفتارى كرده بودند و آقايان بعد از رسيدگى
برخى از موارد را به مردم بازگردانده بودند، ولى چه فايده؟ آن اذيّتى كه بايد بشود
انجام شده است خانه مردم مىروند هر چيزى كه به دستشان مىرسد برمىدارند، حيوانات
آنها را مىكشند، مثل كمونيستها كه مىريختند و اموال مردم را غارت مىكردند.
متأسفانه الان دارد احكام خدا زير و رو مىشود. من دقّت كردم و
تقريبا 75 آيه در مورد اموال مردم و استرداد آنها در قرآن هست، مثل اينكه فرموده «و كان ورائهم ملك ياخذ كل سفينة غصبا»[1]
اگر مال، مال خدا بود خوب ملك نايبت خداست و در روى زمين، مىگويد من هم ملك هستم
و هر كار مىكنم الهى است وقتى ملك شدم غصب هم معنا ندارد. آن كس كه سلطه پيدا كرد
بر مردم، اين سفينه را غصب مىكند. و ديگر اينكه:
«انّ الذين يأكلون اموال اليتامى ظلما»[2] اين ظلم به معناى اين است كه اگر مال يتيم را حيف و ميل مىكنى ظالم
هستى، آن وقت سرفصل روزنامه مىنويسد و حيا نمىكند: «خدا مالكى، از اصول اسلام
است» و اللّه برخلاف دين است و هر كس اين عقيده را داشته باشد كافر است. مىگويد
فلانى مال دارد، آن چيزى كه خدا، مالك است و آن مالى را كه بندگان خدا صاحب آن
هستند مباين است. امير المؤمنين عليه السّلام مىفرمايد: مال اللّه را به ولى
اللّه بدهيد، خوب اگر همهاش متعلّق به خدا مىباشد پس چرا ديگر تقسيم مىكنيم تا
مثلا به حيوانات اهلى مثل شتر برسيم، پس چرا همه اموال را نخواستهاند، آن وقت
روزنامه امّت بدون هيچ مبنايى مىنويسد- حالا نمىدانيم امّت كدام امت است؟ امّت
عيسى يا موسى، امّت پيامبرهاى قبل هم حكمشان اين نيست- همينگونه كه من دارم
فداكارى مىكنم در اين مسأله و مصرا در تعقيب آن هستم آقايان هم واجب است اعتراض
كنند،