اسم الکتاب : نورى از ملكوت، زندگانى آيتاللّه العظمى گلپايگانى المؤلف : مهدى لطفى الجزء : 1 صفحة : 284
و شيشههاى اطاق دفتر و اطاق رفت و آمد خدام
و مخافظين و حتى چاىخانه همه را بدون استثناء شكستند و خرد كردند و گاز اشكآور
پرتاب كردند. و شروع به زدن مردم بىگناه و طلاب و محصلين نمودند مخصوصا اعضاء
دفتر محترم را شديدا مضروب نمودند. مرحوم آقاى حاج معمارى را كه يكى از منشىهاى
زبردست ايشان بود آنقدر زده بودند كه تا ماهها آثار ضرب در بدن داشتند. به اطاق
كوچك چاىخانه حمله برده بودند و هرچه استكان و نعلبكى و قورى ... در آنجا بود همه
را شكسته بودند. فساد و شرارت زمانى به اوج رسيد كه درهاى ميان بيرونى و اندرونى
را شكسته و همچون سپاه بىرحم مغول وارد اندرونى شدند. و گاز اشكآور در حيات
سرپوشيده و در اتاقها و حتى در اتاق كتابخانه شخصى مرجع بزرگ پرتاب كردند و
آقايانى را كه در حيات اندرون و اطاقهاى داخلى بودند مورد حمله قرار دادند. حمله
اين جنايتكاران از يكسو و ضرب و آزار از يكسو و گاز اشكآور در آن محيط سرپوشيده و
بدون منفذ از سوى ديگر وضع بحرانى بسيار خطرناكى را به وجود آورده بود. عده زيادى
حالشان به هم خورده در ناراحتى فوق العاده افتاده بودند.
مأمورين ننگين و مزدور، وقاحت و بيشرمى را به حد اعلا رسانيده رو به
سوى اطاق شخصى مرجع عاليقدر اسلام رفته و آن مرد بزرگ كه تاكنون ناظر اينهمه
هتكهاى آنان نسبت به بيت شريف خودشان بودند و مردم مسلمان و روحانيون محترمى را كه
بدان خانه پناه آورده بودند در كف آن اشرار پليد مشاهده مىكردند، خودشان در معرض
خطر كلى قرار گرفته بودند.
وضع بحرانى، هواى مسموم و گرفته، ايشان را شديدا ناراحت ساخته و
حالشان را منقلب كرده بود. بالاخره اين هجوم وحشيانه عوامل رژيم فاسد اثر خود را
به جاى گذاشت و ايشان دچار ناراحتى قلبى شدند و در نتيجه تقريبا ساعت يازده شب
ايشان را به بيمارستان منتقل كردند. و تا چند شبانهروز در بيمارستان بسترى شدند.
اين حركت سبعانه و ناجوانمردانه به سرعت در شهرهاى كشور منتشر شد و
اسم الکتاب : نورى از ملكوت، زندگانى آيتاللّه العظمى گلپايگانى المؤلف : مهدى لطفى الجزء : 1 صفحة : 284