responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : نورى از ملكوت، زندگانى آيتاللّه العظمى گلپايگانى المؤلف : مهدى لطفى    الجزء : 1  صفحة : 186

مى‌شد، يك عيب و ايرادى از نوكر مى‌گرفت و او را بيرون مى‌كرد و پولى پرداخت نمى‌كرد. بالاخره يك نوكر اصفهانى نصيبش شد، تا روز آخر ماه هرچه كرد كه ايرادى از كار او بگيرد، نتوانست. به حيله‌اى متوسّل شد، و آن اينكه يك كيسه‌اى به نوكر داد و گفت: بايد بروى اين كيسه را از «آخ» و «اوخ» پر كنى و بياورى وگرنه از حقوق خبرى نيست، او گفت: آخ و اوخ ديگر چيست؟ گفت: حرف نباشد! نوكر ديد چاره‌اى نيست به فكر فرورفت و سپس كيسه را برداشت و رفت موقع غروب با كيسه پر آمد. ارباب گفت: آخ و اوخ آوردى؟ گفت: آرى آوردم، باز كنيد و ملاحظه كنيد. (نوكر ته كيسه را از عقرب و سر آن را از زنبور قرمز پر كرده بود) ارباب كيسه را باز كرد و دست برد داخل آن، زنبور نيشش زد، گفت: آخ! نوكر با فراصت گفت: ارباب اين آخش است، اوخ هم ته كيسه است. بعد آقاى گلپايگانى افزودند: اين تازه آخ فلانى بود، اوخش هم پشت‌سرش هست؟! «و سيعلم الذين ظلموا أىّ منقلب ينقلبون»

اسم الکتاب : نورى از ملكوت، زندگانى آيتاللّه العظمى گلپايگانى المؤلف : مهدى لطفى    الجزء : 1  صفحة : 186
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست