اسم الکتاب : نورى از ملكوت، زندگانى آيتاللّه العظمى گلپايگانى المؤلف : مهدى لطفى الجزء : 1 صفحة : 138
را مىپذيرفتند. زيرا مشكل بود كه تغيير
لباس دهند تا اينك يك روز فرمود: دلم تنگ شده اشتياق به شنيدن مصيبت حضرت امام
حسين عليه السّلام دارم كسى بيايد و ذكر مصيبتى كند. هنگامى كه آقايى براى ذكر
مصيبت حاضر شد. به معظم له اطلاع داده شد. فرمودند صبر كنيد تا لباس رسمى و اصلى
خود را بپوشم. و براى استماع مصيبت امام حسين عليه السّلام خويش را آماده كرده و
لباس مخصوص و رسمى خويش را پوشيدند و آماده استماع ذكر مصائب حضرت سيد الشهداء
شدند.»
ايشان به قدرى نسبت به اهل بيت احترام داشتند كه حتى اگر در مجلس
خصوصى هم ذكر مصيبت اهل بيت مىشد ايشان به احترام ذكر مصيبت اهل بيت عمامه به سر
مىگرفت و تقيد خاصى در اين امر داشت.
چنان اخلاص در اين باب داشتند كه اشك چشمى كه براى مصيبت اهل بيت
ريخته مىشد نزد ايشان ارزش والايى داشت. يكى از منسوبين آقا نقل كردند: «يك وقت
قبل از شركت معظم له در مجلس روضه از آقا اجازه خواستم كه قطره چشمانش را بچكانم،
كه زمانش به تأخير نيفتد، فرمودند: اگرچه من اين قطره را پاك مىدانم ولى ميل
ندارم به اشك چشم براى امام حسين چيزى مخلوط شود.»
ايشان توجه خاصى به ساحت ارباب و ولى خودش حضرت صاحب العصر و الزمان
(عج) داشتند. و هيچگاه عرض اخلاص و ارادت به محضرش را ترك نمىكردند. و هرگاه حوزه
دچار مشكلى مىشد متوسل به حضرت شده و يا به مسجد جمكران مشرف مىشدند و براى حل
اين مشكل از حضرت كمك مىخواستند.
«اشك قلم»
ايشان تلاش وافرى در ترويج مذهب اهل بيت عليهم السّلام داشتند. و
دائما در فكر نشر فرهنگ شيعه در جهان بودند. و طلاب را نيز به اين امر تشويق
مىكردند. و اگر كسى
اسم الکتاب : نورى از ملكوت، زندگانى آيتاللّه العظمى گلپايگانى المؤلف : مهدى لطفى الجزء : 1 صفحة : 138