از اين صف خارج شود، بايد با اميدوارى و
دورى و اجتناب از هرگونه هواى نفس و وساوس شيطان در جرگه و در صف «اهل» قرار داشته
باشد.
هركس مىتواند جزء «السابقون السابقون» بشود. و همهكس هم نمىتواند
خويش را بدون علم و تقوا و «اهل» بودن در اين صف و رده قرار دهد، براى اين مقصد
مهم كه امام عليه السّلام در آن زمان خبر دادهاند و فرمودهاند: اين مقصد مهم از
قم آغاز و به سرانجام مىرسد، اثراتى در حال تثبيت و تأييد است با اينكه اميد
نمىرفت.
از روز اوّل كه اين حوزه مقدّسه به همّت مرحوم آيت اللّه العظمى آقاى
حاج شيخ عبد الكريم حائرى- استاد مكرّم ما- منعقد شد، همان ابتدا كه ما آمديم شايد
در حوزه درس ايشان 20 تا 30 نفر طلبه بيشتر نبودند، تا اواخر عمرشان هم اين تعداد
به 1000 نفر بالغ شد، و لكن باز تحت فشار حكومت، به 500 نفر تقليل يافتند و اين
تحليل و قلّت به اندازهاى شد كه حضرت آيت اللّه حائرى نگران و نااميد بودند. خود
ايشان مىفرموند: «نمىدانم آيا بعد از مراسم ختم من كسى در حوزه مىماند يا خير،
و دعا به درگاه خداوند مىكردند براى بقاى حوزه علميه قم.»
از نيّت خالص ايشان و از توجّه امام زمان- سلام اللّه عليه- حوزه
باقى ماند و مشيّت الهى بر اين قرار گرفت كه- روى مصالح و مفاسد دنيا كه پيش آمد و
دنيا آن طور متلاطم بود- حوزه مستدام باشد.
يك زمان مىرسد كه تبليغ اسلام، نه در نجف ميسّر خواهد بود و نه در
ساير ممالك، زمانى مىرسد كه اقامه حجّت فقط از قم اقامه و ميسّر مىشود.
با توجّه حضرت ولى عصر- عجل اللّه تعالى فرجه- صاحب و مالك حوزه،
برخلاف انتظار خيلىها خداوند حوزه را بقا داده و توفيق عنايت فرموده كه هماكنون
جمعى كثير، مشغول علماندوزى و درس و بحث هستند و هم به زيور تقوا آراسته هستند و
هم بحمد اللّه در مسأله علم، به قدر استعدادشان زحمت مىكشند و جدّيّت مىكنند.