در زمانى كه ما مىتوانيم رفع اين اشكالات را متقبّل شويم به
بهانههاى مختلف از اين مسؤوليّت كه به دوش همه ماست، شانه خالى مىكنيم، البته
كسانى هستند در حوزه كه كاملا مشغول تحصيل و اكتساب علوم هستند، وقتى هم درسشان
تمام شد و ملّا شدند مىبينيم اكثرا چيزى به كسى ياد ندادند و منبع اثرى كه بايد
باشند نشدهاند مگر برخى از اين دسته، كه يا منبرى هستند و يا تدريس مىكنند. به
هر حال در اين مسأله بايد فكرى كرد آقايان خودشان بايد دريابند و ببينند تكليفى
دارند يا نه؟ همين امسال يكى از آقايان را اعزام كرديم به انگلستان، طىّ دو ماه
محرّم و صفر هر كسى از آنجا آمده تعاريفى و توصيفاتى مىگويد كه باعث انبساط خاطر
است و مرضى خالق يكتا، مىگويند در اين بلاد فرنگ، در همان ناحيهاى كه ما روحانى
اعزام كردهايم محيطى ايجاد شده است مثل قم، از حيث نماز جماعت، عزادارى، ترويج
اسلام، براى بعض حتّى بهتر از قم شده است. معلوم است وقتى مردم آمادگى داشته باشند
و زمينه هم مهيّا باشد انتفاع و بهره آن همگانى است و الهى، در همين محل يعنى
انگلستان، آن آقا بيشتر از دو ماه نمىمانم، من چكار كنم؟ از طرفى تكليفى داريم كه
اشخاص را اعزام كنيم، خوب با توجه به آشنايى با زبان و محلّ، مردم آنجا استقبال
كردهاند نه در انگلستان در جاهاى ديگر همچنين مجامعى تدارك ديدهايم منتها كسى
كه واجد شرايط اعزام به اينگونه مكانهاست اقلا بايد شش ماه بماند تا مركزيّت آنجا
قدرى ثابت بشود، همين آقا مىگويند در بلاد فرنگ به علّت اينكه مساجد شيعيان، امام
جماعت ندارد، از سنّيها ائمّه جماعات براى مساجد شيعيان قرار دادهاند، خوب چند
نفر گير بيارويد كه آشنا باشند و اداره كنند چنين مجامعى را، ولى وقتى پاى رفتن و
ماندن به ميان آمد شانه خالى مىكنند. البته آنجاها تبليغ به اين آسانى نيست
آنجاها بيشتر مزاحمت ايجاد مىكنند چون فرقههاى باطل و منحرف آزادند.