هم داريم براى برخى از آنها مقدّمات اعزام و
ترويج، منتج نيست، و اگر هم نتيجه داشته باشند مىگويند، مانع داريم. به هر حال
بايد اين غربت اسلام را از بلاد اسلامى خودمان حذف كنيم، بهانه آوردن كه فرضا اهل
و عيال داريم، گرفتار بچهها هستيم كه مدرسه مىروند، تربيت آنها مختل مىشود.
به اين دسته از آقايان عرض مىكنم كه شما 70 يا 80 سال درس خوانديد،
نتيجهاش اين شد است كه فقط 2 تا بچّه خودتان را تربيت كنيد، شما تربيت يك ناحيه و
مسلمان كردن يك آبادى را رها مىكنيد به خاطر 2 تا بچّه خودتان، شما مىتوانيد
آنقدر منشأ اثر باشيد كه حتّى افراد غير مسلمان را مسلمان كنيد. آقايى ديگر آمده
بود و مىگفت در قسمت بلوچستان طىّ اين 50 سال، علماى شيعه مانع شده بودند از
ترويج سايرين، ولى همين چند سال اخير كه اهل علم در زحمت افتادند و تعدادشان كم
شد، وهّابيها آمدند و جماعت آنجا را به تسنّن عودت دادند، بزرگترين دليل آنها كه
در باب تبيلغ توفيق داشتهاند همين بوده، بعد كمكم نفوذ مىكنند در اداى واجبات
آنها، در نمازشان و در روزه و زكات و ديگر احكام، مثلا استدلال مىكنند شما جلوى
مقامات خودتان دست به سينه مىايستيد چطور جلوى خدا آن طور كه ما احترام مىگذاريم
نمىايستيد اين طريق تبليغات آنهاست. همين مقدار كه عالمى برود به اين هموطنان
محروم، احكام اسلام را حالى كند، چه بسا از گرايش آنها به طرف بعضى فرق و مسلكها
جلوگيرى كرده است. به هر حال اگر اهمال كنيد و نرويد سراغ اينها، ديگران مىآيند و
در روستاهاى مختلف تبليغ مىكنند. پس در حال حاضر بر ما واجب است به قدرى كه
متمكّن هستيم برويم به اين نواحى محروم و مظلوم، سركشى كنيم، و اسلام را محافظت
نماييم، نگذاريم مردم كافر بشوند.