كه در اثر مشهور «احصاء العلوم» به تقسيمبندى دستگاه علم در دوره
ميانه پرداخت كه ساخت عمومى آن با توجه به كليّات اجتماعى اين دوره، تا اندازهاى،
پيشاپيش شناخته شده بود. معلم ثانى، هرچند به اقتضاى ارسطو، اما با توجه به
زمينهها و شرايط امكان اين دوره- و به طور ناخواسته- طرحى از طبقهبندى علوم و به
ويژه حكمت عملى در انداخت كه جايگاه دانش سياسى و عقل عملى در دوره ميانه را به
وضوح نشان مىدهد[1]، هدف فارابى
از طبقهبندى علوم صرفا شمارش تكتك علوم مشهور در زمان خود و معرفى اجمالى موضوع،
هدف و روش آنها به منظور تسهيل امر بر طلاب و دانش پژوهان آن دوره بوده است با اين
حال، روش فارابى در تربيت «احصاء العلوم» به گونهاى است كه نظم منطقى خاصى را
تداعى مىكند و شايد به همين لحاظ است كه اين كتاب مبناى دانش نامههاى دوره
اسلامى قرار گرفته است[2]، از
نظرفارابى، علوم عملى در عين حال كه دانش است، نوعى از ادراك و عمل نيز هست،
[1]- داود فيرحى، قدرت، دانش و مشروعيت در اسلام،
تهران: نشر نى، 1378، ص 63.
[2]- ابى نصر فارابى، احصاء العلوم، تصحيح عثمان
محمد امين، مصر: مطبعة السعادة، 1931، ص 7.
اسم الکتاب : انديشه هاى فقهى- سياسى آيتاللّه العظمى گلپايگانى در عصر غيبت المؤلف : امامى، محمدمهدى الجزء : 1 صفحة : 20