responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : آینه یقین (ترجمه کشف الیقین) المؤلف : علامه حلی    الجزء : 1  صفحة : 175

هلاك شدن او مشركان رو به هزيمت نهادند. على 7 در حال فرار آنان، چهل نفر ديگر را به درك فرستاد. از آن پس لشكر كفر كاملا منهزم گرديده و شمارى از آنها به اسارت مسلمانان در آمدند.

[1]

[جنگ تبوك‌]

در جنگ تبوك كه خداوند به پيامبر وحى كرد كه ديگر نيازى به جنگ نيست، و تنها وظيفه او و مسلمانان براى ارعاب دشمن، حركت به سوى بلاد روم است؛ بيشتر مردم، چون زمان جمع‌آورى ميوه درختان خرما و شدّت گرما بود، به عذر گرمى هوا و اينكه وقت فراهم كردن سرمايه زندگى است و از سوى ديگر از رو به رو شدن با دشمن قدرتمند هراس داشتند سر برتافتند. رسول خدا 6 كه حركت به سوى تبوك را يك دستور جدّى تلقى كرده بود، براى انجام فرمان خداوند، با تعدادى مؤمنان به سوى تبوك رهسپار شد و على 7 را به جهت سرپرستى خانواده و حفاظت از مدينه، جانشين خويش قرار داد و به او فرمود: امنيت شهر، جز به من يا تو تأمين نخواهد شد، چرا كه‌


[1]. تاريخ طبرى، ج 3، ص 103، ابن عبد البر گويد: اين روايت: انت منّى بمنزلة هارون من موسى را جماعتى از صحابه نقل كرده‌اند كه يكى از آنها سعد بن ابى وقاص است و طرق نقل اين حديث از سعد جدا فراوان است و باز ابن عباس، ابو سعيد خدرى، امّ سلمه، اسماء بنت عميس؛ جابر بن عبد اللَّه انصارى و جمعى ديگر كه با ذكر نام يك يك آنها سخن به درازا كشيده مى‌شود اين حديث را نقل كرده‌اند و اين حديث از همه اخبار صحيح‌تر و استوارتر مى‌باشد.

حاشيه سيرة حلبى، احمد زينى دحلان، ج 2، ص 323، با اختلاف در عبارات؛ سيره حلبى، ج 3، ص 132 با اختلاف در لفظ؛ خصائص نسائى، حديث 45، با اختصار، مسند ابو يعلى، ج 2، ص 57، حديث 10( 698) و ص 66، حديث 21،( 709) و ص 73، حديث 30،( 718) و ص 86، حديث 51،( 739) گويد: حديث كرد مرا سعيد بن مطرف باهلى، از يوسف بن يعقوب از ابن منكدر، از سعيد بن مسيب، از عامر بن سعد، از سعد كه از پيامبر خدا 6 شنيدم كه به على 7 مى‌فرمود: منزلت و مقام تو نسبت به من همان مقام و منزلت هارون نسبت به موسى 7 است، جز اين كه با من پيامبرى نيست. سعيد گويد: دوست داشتم كه اين روايت را شفاها از خود سعد بشنوم، پس به نزد او رفتم و آنچه را عامر نقل كرده بود گفتم: گفت: آرى اين روايت را از پيامبر 6 شنيدم! پرسيدم خودت اين را از پيامبر 6 شنيده‌اى؟ گفت: آرى، دوباره پرسيدم خودت شنيده‌اى؟ گفت: آرى و انگشتانش را در گوشهايش فرو برد و گفت: آرى، ساكت شو! و باز در ص 99، حديث 67،( 755) و ص 132، حديث 121،( 809)، كشف الغمّة، ج 1، ص 227 كه در پايان حديث گويد: فأظهر من استخلافه و أبان من منزلته منه ما استوجب به كلّما كان وجب لهارون 7؛ ارشاد شيخ مفيد، ج 1، ص 141، باب دوم، فصل 43.

اسم الکتاب : آینه یقین (ترجمه کشف الیقین) المؤلف : علامه حلی    الجزء : 1  صفحة : 175
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست