اسم الکتاب : آینه یقین (ترجمه کشف الیقین) المؤلف : علامه حلی الجزء : 1 صفحة : 169
اصلاح داشت، به على 7 دستور داد آن را اصلاح كند،
سپس به اندازه پرتاب يك تير در لنگه ديگر راه رفت و در آن حال رو به اصحاب نمود و
فرمود: يكى از شما بر تأويل قرآن بعد از من، مىجنگند همان گونه كه در كنار من
براى تنزيل قرآن جنگ مىكند، ابو بكر گفت: آن فرد من هستم؟ رسول خدا 6 فرمود: نه، عمر گفت: من؟ فرمود: نه، آنها خاموش شده و به يك
ديگر نگاه مىكردند كه مراد پيامبر 6 كيست و به كى
نظر دارد؟ رسول خدا 6 سكوت همگان را شكسته و در حالى
كه با انگشت به على 7 اشاره مىكرد، فرمود: آن كس است كه هم اكنون كفش
مرا اصلاح مىكند زيرا او تنها مردى است كه در براى كجرويهاى ديگران ايستاده و بر
تأويل قرآن و سنّت من كه ترك شده، عمل مىكند، جنگ خواهد نمود و اين در حالى است
كه كتاب اللَّه تحريف و نااهلان در امر دين دخالت مىكنند، پس با جنگهاى على است
كه دين خدا حيات مجدّد مىيابد و دست آنان را از دخالت در امر دين كوتاه خواهد
نمود.
در جنگ خيبر كه در سال
هفتم هجرى واقع شد، پيروزى آفرين آن على 7
[1]. الإصابة، ج 2، ص 508 و 509 با اختلاف در
عبارات؛ نور الأبصار، ص 81؛ تاريخ طبرى، ج 3، ص 11 به بعد با اختلاف در لفظ؛ طبقات
ابن سعد، ج 2، ص 111 به بعد با اختصار؛ خصائص الوحى المبين ابن بطريق، حديث 99، ص
135، فصل دهم؛ ترجمة امام على 7 من تاريخ دمشق ابن عساكر، ج 1، ص 187،
حديث 232 به بعد و حديث 239 و چند حديث بعد از بريده بن خصيب اسلمى و نيز حديث 245
و 246 از ابن عمرو از ابن عباس حديث 247 و پس از آن؛ الاستيعاب ابن عبد البر در
حاشيه الاصابة، ج 3، ص 36، با اختصار؛ كشف الغمّة، ج 1، ص 213، حديث را با اندك
اختلافى در عبارات بازگو نموده تا آنجا كه گويد: على 7 فرمود: پس به
نزديك دژ رفتم و مرحب خارج شد، در حالى كه كلاهخودى بر سر داشت و زرهى بر تن و
سنگى بزرگ مانند كلاهخود بر بالاى سر خويش قرار داده بود و مىگفت
ُ\sُ قد علمت خيبر انّى مرحب\z شاكى الصلاح بطل مجرّب\z\E