اسم الکتاب : چهل حدیث (ترجمه الأربعون للشهید الأوّل) المؤلف : شهید اول الجزء : 1 صفحة : 38
- باز وقتى كه سپيده صبح دميد نزد او آمد و دستور داد كه نماز
صبح را بگزارد.
- سپس روز بعد در وقتى
كه سايه به اندازه دو قامت رو به فزونى نهاد دستور داد كه نماز ظهر را بگزارد.
- باز در وقتى كه آفتاب
غروب كرد نزد او آمد و دستور داد كه نماز مغرب را بگزارد.
- سپس در وقتى كه ثلثى
از شب گذشته بود نزد او آمد و دستور داد كه نماز عشاء را بگزارد.
- باز در وقتى كه روشنى
صبح نمايان شد نزد او آمد و دستور داد كه نماز صبح را بگزارد.
سپس گفت: [اى رسول خدا]
ما بين اين دو وقتى است.
الحديث العشرون-
بالاسناد المقدم- عن
الحسين بن سعيد، عن النضر بن سويد، عن عبد اللَّه ابن سنان، قال: سمعت الصّادق
جعفر بن محمّد 6 يقول: أخّر رسول اللَّه
6 ليلة من اللّيالي العشاء الآخرة ما شاء اللَّه، فجاء عمر
فدقّ الباب فقال: يا رسول اللَّه نام النّساء نام الصّبيان فخرج رسول اللَّه 6 فقال:
ليس لكم أن تؤذونى، و
لا تأمروني و إنّما عليكم أن تسمعوا و تطيعوا[1].