اسم الکتاب : مشکاة الأنوار ت عطاردی المؤلف : شیخ طبرسی الجزء : 1 صفحة : 58
(1)
در آداب شيعيان
(2) 1. ابو اسامه گويد:
خدمت حضرت صادق 7 رسيدم تا با آن حضرت وداع كنم، فرمود: چرا شما مردم
را بطرف من كشانديد به خداوند سوگند فقط يك نفر گفتههاى ما را قبول كرد و از من
اطاعت نمود، خداوند رحمت كند ابن ابى يعفور را كه سخن مرا شنيد و به آن عمل كرد به
خداوند سوگند مردى نزد من مىآيد و سخن مرا مىشنود اگر آن سخن را حفظ كند عزيز
مىگردد.
چگونه عزيز نشود كسى كه
از مطلبى خبر دارد و مردم از آن بىاطلاع مىباشند و به آن سخن هم احتياج دارند،
من توصيه مىكنم كه اين سخن مرا فاش نساز، و ليكن او هم چنان سخن را فاش مىكند و
همه جا منتشر مىكند.
گويد عرض كردم: شما اين
سخنها را در نزد دوستان نگوئيد، آنها وقتى اين سخنها را بشنوند ناراحت مىگردند،
فرمود بخداوند سوگند من هميشه حق مىگويم، اينك تو فردا وارد كوفه مىشوى برادرانت
بديدن شما خواهند آمد و از شما سؤال مىكنند جعفر چه گفت شما در پاسخ آنها چه
مىگويى؟
گويد: گفتم وقتى كه وارد
كوفه شدم اوامر شما را به مردم خواهم گفت و در ارسال پيام شما كوتاهى نخواهم كرد.
فرمود: اكنون كه وارد كوفه مىشوى همه را از طرف من سلام برسان و بگو از خداوند
بترسيد و در دين خود ورع داشته باشيد و در عبادت بكوشيد، و راستگو و امانتدار
باشيد و سجده را طول بدهيد و با همسايگان به خوبى رفتار كنيد.
محمد 6 به اينها مبعوث شد، امانت را به نيكوكار و بدكار برگردانيد، رسول اكرم فرمود:
حتى سوزن را به صاحبش برگردانند، و در نمازهاى گروهى شركت كنيد و در جنازهها حاضر
باشيد، از بيماران عيادت كنيد. و حقوق آنها را مراعات كنيد، هر گاه يكى از شما
راستگو باشد و امانت را برگرداند و خلقش نيكو باشد خواهند گفت اين جعفرى است.
من از اعمال نيك آنها
خوشحال مىگردم و مىگويند جعفر اينها را آدميت و اخلاق تعليم كرده است و اگر جز
اين باشد عار و ننگ آن بمن ميرسد،
اسم الکتاب : مشکاة الأنوار ت عطاردی المؤلف : شیخ طبرسی الجزء : 1 صفحة : 58