پيشگفتار چاپ چهارم‌

هر انسانى طالب آرامش و آسايش است. و براى رسيدن به اين هدف دوست دارد كوتاهترين راه را بداند و آن را انتخاب كند. اما راههاى فراوان انحرافى كه در طول حيات بشرى به وجود آمده، انتخاب درست را مشكل كرده است و به لحاظ اينكه در اجتماع زندگى مى‌كند و جامعه در پرورش فكرى و روحى فرد مؤثر است و جمع آراء متفاوت افراد و گزينش بهترين رأى كار آسانى نيست، سبب مى‌شود رسيدن به هدف اصلى و يافتن كوتاهترين راه براى وصول به آن ممكن نگردد.

در جهان امروز كه به علت انديشيدن در پديده‌هاى خلقت، اسرار فراوانى از آنچه در وجود هر آفريده‌اى نهفته است كشف شده است، دانشهاى زيادى بوجود آمده و در نتيجه دانشمندان بسيارى در هر رشته از علوم وجود دارند. و به لحاظ اينكه هر فردى قادر نيست مثلا فيزيكدان، شيميدان، روانشناس، روانكاو، اديب، طبيعيدان، عالم اقتصاد، جامعه‌شناس، سياستمدار و ... باشد و در عمل هم مشاهده شده است كه اكثر همين دانشمندان نيز اولين كوچه عشق را طى نكرده و در خم يك كوچه مانده‌اند. تشخيص هدف غائى و نهائى و رسيدن به آن مشكلتر شده است.

اگر تصور شود، عالمان علوم دينى و فقيهان مذاهب الهى چه آنان كه در كنيسه و كليسا به ارشاد مردم مى‌پردازند و چه كسانى كه در مساجد و مدارس علوم اسلامى به تحصيل و يا تبليغ مشغولند