اسم الکتاب : لهوف ت میر ابو طالبی المؤلف : سید بن طاووس الجزء : 1 صفحة : 189
(اين مهلت) براى آنان خير است، ما همانا مهلت داديم آنان را
كه بر گناه خود بيفزايند و براى آنان عذاب خواركننده خواهد بود[1]».
آيا اين از عدل است اى
فرزند آزادشدهها كه زنان و كنيزان تو در پس پرده باشند و دختران رسول اللَّه
اسير؟! پردههايشان را دريدى، و چهرههايشان را آشكار كردى، آنان را چونان دشمنان
از شهرى به شهرى كوچانيده، ساكنان منازل و مناهل بر آنان اشراف يافتند، و مردم دور
و نزديك و پست و فرو مايه و شريف چهرههايشان را نگريستند، در حالى كه از مردان
آنان حامى و سرپرستى همراهشان نبود.
چگونه اميد مىرود از
فرزند كسى كه جگرهاى پاكان را به دهان گرفته و گوشت وى از خون شهداء پرورش يافته
است؟! و چسان در عداوت ما اهل البيت كندى ورزد آن كه نظرش به ما نظر دشمنى و
كينهتوزى است؟! آن گاه بدون احساس چنين گناه بزرگى بگويى: (اجداد تو) برخيزند و
پايكوبى كنند و به تو بگويند: اى يزيد دست مريزاد، در حالى كه با تازيانه و عصايت
بر دندانهاى پيشين ابى عبد اللَّه 7 بزنى.
چرا چنين نگويى، و حال
آن كه از قرحه و جراحت پوست برداشتى و با ريختن خون ذرّيه محمّد 6 كه ستارگان زمين از آل عبد المطلباند خاندان او را مستأصل كردى و نياكان
خود را مىخوانى، و به گمان خود آنها را ندا در مىدهى.
(اى يزيد) زودا كه به
آنان بپيوندى و در آن روز آرزو مىكردى كه اى كاش شل بودى و لال و نمىگفتى آنچه
را كه گفتى و نمىكردى آنچه را كه كردى.
خداوندا حقّ ما را بگير،
و از آن كه به ما ستم كرد انتقام ستان، و غضب خود را بر آن كه خونهاى ما را ريخته،
حاميان ما را كشته فرو فرست.
(اى يزيد) به خدا سوگند
جز پوست خود را ندريدى و جز گوشتت را نبريدى، بىترديد بر رسول اللَّه 6 وارد مىشوى در حالى كه خون ذرّيّهاش را ريختى و پرده