اسم الکتاب : لهوف ت میر ابو طالبی المؤلف : سید بن طاووس الجزء : 1 صفحة : 142
پرسيده مىشد: اشجع كوفيان كيست، از تو چشم نمىپوشيدم، اين
چه وضعى است كه در تو مىبينم؟ حرّ گفت: به خدا خود را در گزينش بهشت و دوزخ مخيّر
مىبينم، به خدا قسم كه جز بهشت را بر نگزينم گر چه قطعه قطعه و سوزانده شوم.
سپس اسب خود را به سوى
حسين 7 رانده و دستها بر سر نهاده مىگفت:
خداوندا به سويت باز
گشته و توبه نمودم، توبهام را بپذير، چه من دلهاى دوستانت و فرزندان رسول اللَّه
را به وحشت و اضطراب افكندم.
او به حسين 7
عرض كرد: فدايت گردم، من همانم كه تو را از بازگشت به مدينه باز داشته و كار را بر
تو سخت گرفتم، به خدا گمانم اين نبود، كه اين مردم با تو چنين كنند، من نزد خدا
تائبم، آيا مىبينى كه توبهام پذيرفته گردد؟
حسين 7
فرمود: «آرى خدا توبهات را مىپذيرد، فرود آى».
عرض كرد: در خدمت تو
سواره بهتر مىتوانم عرض خدمت كنم تا پياده، و فرود آمدن آخر كار من «شهادت» است.
حال كه من اوّل كسى هستم
كه بر تو خروج كردم، پس اجازت فرماى كه اوّل شهيد در پيشگاه تو باشم، باشد كه در
فرداى قيامت از آنان باشم كه با جدّت محمّد 6 مصافحه كرده
باشم.
جامع كتاب گويد: منظور
حرّ از اوّل شهيد از آن لحظه به بعد باشد، زيرا جماعتى پيش ازو طبق روايات به
شهادت رسيده بودند.
امام اجازتش فرمود، حرّ
به جنگ پرداخته و جنگى زيبا نمود و جمعى از شجاعان و ابطال دشمن را به خاك هلاكت
افكند و بعد شهيد گرديد، پيكر پاكش را نزد حسين 7 آوردند و امام خاك از
چهرهاش پاك مىكرد و مىفرمود: «تو حرّى آن گونه كه مادرت حرّت نام نهاد، تو
حرّى- آزاد مردى- در دنيا و آخرت».
اسم الکتاب : لهوف ت میر ابو طالبی المؤلف : سید بن طاووس الجزء : 1 صفحة : 142