اسم الکتاب : لهوف ت میر ابو طالبی المؤلف : سید بن طاووس الجزء : 1 صفحة : 111
آرايش مرگ بر فرزند آدم چون آرايش گردنبند بر گردن دوشيزگان
است، گرايش و اشتياقم به زيارت اسلافم (جدّ و پدر و مادر و برادرم) چون اشتياق
يعقوب به يوسف است، و برايم قتلگاهى گزيده شد كه من بدان جايم بايد رفت، گوئيا
مىنگرم كه گرگهاى بيابان بند بند مفاصلم را از هم جدا كنند در ميان نواويس[1] و كربلاء، چه
شكمها از من پر، و چه انبانها كه از من آكنده گردد، گريزى از آنچه بر قلم تقدير
رفته نيست، ما- اهل البيت- خشنودى خدا را خرسندى خود دانسته، بر بلايش صابريم، و
او اجر صابران را به ما مىدهد، هيچ گوشت پيامبر (پاره تن) او از وى جدا نگردد مگر
آن كه در حضيرة القدس نزدش گرد آيد، چشمش بدانها روشن گرديده و بدانها وعدهاش
انجاز گردد، هر كس كه در راه ما خون نثار و بذل مىكند، و لقاى خدا را توطين نفس
خويش مىنمايد، پس آماده كوچيدن با ما باشد، چه ما ان شاء اللَّه بامداد فردا حركت
مىكنيم.[2]
از محمّد بن داود قمى[3] از ابى عبد
اللَّه 7 روايت مىكند كه فرمود: در آن شب كه حسين 7 در
بامدادش عزيمت از مكّه به خارج نمود محمّد حنفيه[4] به خدمت امام
[1]- نواويس، مقبره عمومى نصارى قبل از فتح اسلامى
بود كه در اراضى نواحى حسينى نزديك نينوا واقع بود. تراث كربلاء: 19.
[2]- در نسخه( ع) بعد از: مصبحا ان شاء اللَّه
آمده كه: معمّر بن مثنّى در مقتل الحسين اين عبارت را آورده: چون روز ترويه شد( 8
ذى حجّه) عمر بن سعد بن أبى وقّاص با لشكرى گران وارد مكّه شد، يزيد مأمورش كرده
بود كه با حسين 7 بجنگد يا او را به قتل برساند، و امام 7
همان روز ترويه از مكه خارج شد.
اين عبارت در نسخه ر. ب نيامده و
ما در پاورقى آورديم بدين احتمال كه شايد از تعليقات مصنف بر كتاب بوده، و بعدها
در استنساخها به متن كتاب راه يافته باشد.
[3]- محمّد بن احمد بن داود بن علىّ شيخ الطائفة
أبو الحسن قمّى متوفاى 368 ه صاحب كتاب المزار از اجلّه مشايخ مفيد است كه حسين بن
عبيد اللَّه الغضائري نيز از وى روايت دارد، الطبقات القرن الرابع: 236.
[4]- أبو القاسم محمّد الاكبر فرزند على 7 است و حنفيه لقب مادرش خوله دخت جعفر است، او كثير العلم و الورع بود و
بشدت نيرومند، و منازعهاش در امر امامت با امام سجاد 7، و بعد هم
تسليمشدنش و اذعان به امامت امام سجاد و انداختن خود بر قدم امام سجاد مشهور است.