اسم الکتاب : کشف الیقین ت آژیر المؤلف : علامه حلی الجزء : 1 صفحة : 47
سوم: اين كه اسم او بر عرش نگاشته شده است:
اخطب خوارزم[1]- از عبد
اللَّه بن مسعود روايت مىكند كه: پيامبر 6 فرمود: چون خداوند تبارك و تعالى آدم
را بيافريد و از روح خود در او دميد آدم عطسه كرد و در پى آن گفت: ستايش از آن
خداست. پس خدا بدو وحى كرد كه: بندهام مرا ستودى، به عزّت و جلالم سوگند اگر
نمىبود دو بندهاى كه مىخواهم در دنيا بيافرينمشان تو را نمىآفريدم.
عرض كرد: بار خدايا! آيا
آن دو از من خواهند بود؟ فرمود: آرى، اى آدم، سرت را بالا گير و ببين. آدم سر خويش
بالا گرفت كه ناگه بر عرش چنين نگاشته يافت: نيست خدايى مگر اللَّه، محمّد پيامبر
رحمت و على برپاكننده حجّت است و هر كه حقّ على را بشناسد پاك و پاكيزه گردد و آن
كه حقّش را انكار كند ملعون خواهد بود و زيانكار. به عزّتم سوگند خوردم هر آن كس
را كه از او فرمان برد به فردوسش درآورم گرچه مرا عصيان كند، و به عزّتم سوگند
خوردم هر كه از فرمان او سر برتابد به دوزخش كشم گرچه از من فرمان برد[2].
[2] مصنّف اين حديث را در« نهج الحق»/ 232 آورده و
شيخ مظفّر در« دلائل الصّدق» 2/ 503- 504 چنين توضيحى را پيرامون اين خبر بر آن
افزوده است:
« ترديدى نيست كه اقرار به خدا و
پيامبرى محمّد6 شرط ايمان مىباشد و چنين است اقرار به امامت على( ع) بر اين
اساس كه امامت او بنا به نصّ خدا و رسول است و همچون نبوّت اصلى به شمار مىآيد از
اصول دين، ولى اقرار به امامت فرع اقرار به خدا و رسول است و هر كه بدان اقرار كند
ايمانش كمال يابد و هر كه اقرار نكند ايمانش ناقص خواهد بود حتّى اگر به خدا و
رسول اقرار كند. حال كه اين را دانستى دريافتى هر كه على را فرمان برد در حالى كه
به حقّ او آگاه است- چنان كه مقصود از حديث همين مىباشد- مؤمنى خواهد بود كه با
فرمانبرى از على( ع) فرمانبر خدا و رسول است، زيرا فرمانبرى از حضرت( ع) به اعتبار
آن كه امامى است از سوى خداوند تبارك و تعالى مستلزم ايمان و فرمانبرى از خدا و
رسول مىباشد، و از اين رو شايسته ورود به بهشت خواهد بود اگر چه در پارهاى احكام
از فرمان الهى سربرتابد و در اين احكام از على نيز فرمان نبرد، زيرا سربرتافتن او
در اين هنگام سربرتافتن مؤمنى است سزاوار بخشش، همان گونه كه اگر كسى با انكار
امامت از على سربرتابد از خدا و رسولش سربرتافته است و به دوزخ درخواهد آمد حتّى
اگر ظاهرا از خدا و رسول فرمان برده باشد، زيرا فرمانبرى چنين كسى از خدا و رسول،
فرمانبرى انسانى مؤمن نيست تا پذيرفته افتد، چنان كه خدا را در ظاهر فرمان برد و
همچون اهل كتاب با انكار رسالت پيامبر از فرمان او سر برتابد. مفهوم اين سخن الهى
كه در حديث آمده است:« سوگند خوردهام هر آن كس را كه از على فرمان برد حتّى اگر
مرا عصيان كند به بهشت درآورم و هر كه از فرمان او روى برتابد حتّى اگر از من
فرمان برد به دوزخش كشم» آشكار است، يعنى در ظاهر چنين است، چنان كه صحيح خواهد
بود اگر گفته شود: هر كه از على فرمان برد اهل رهايى و بهشت خواهد بود حتى اگر از
پيامبر6 فرمان نبرد، و هر كه از على فرمان نبرد اهل دوزخ خواهد بود حتّى اگر در
ظاهر از پيامبر خدا فرمان برد. اين همه منافاتى ندارد كه محمّد6 از على( ع)
شريفتر باشد- چنان كه آشكار است.
گواه آن كه در اين حديث، مراد
امامت على است توصيف خداست از على در عرش نوشته كه او برپاكننده حجّت الهى است، به
ويژه آن كه چنين صفتى همرديف با وحدانيت خدا و نبوّت محمّد آورده شده است. اين خود
از آشكارترين دلايل امامت على است، به علاوه آن كه خداوند تصريح كرده است محمّد و
على علّت خلق آدمند و اين دليل برترى آنهاست بر آدم چه رسد به امّت. پس ناگزير
على بايد آقا و امام امّت و حتّى علّت آفرينش آنها- بر اساس اولويت- باشد، چنان
كه خود حضرت( ع) در نامهاش به معاويه مىنويسد:« ما دست پروردههاى الهى هستيم و
مردم دست پروردههاى ما.».
اسم الکتاب : کشف الیقین ت آژیر المؤلف : علامه حلی الجزء : 1 صفحة : 47