از حقوق پدران بر فرزندان است كه
به هنگام پاسخ به نيازهاى آنها بر ايشان رحم گيرند.
منظور از پدر بودن، ضرورت
سپاسگزارى از نعمتهاى پدرى است و اين بر پدر و مادر نسبت به فرزندان نيز ضرورت
دارد ... و ابن ميثم در شرح نهج البلاغه نزديك به اين معنا را بيان كرده است و در
آن جا سخنى را از پيامبر6 روايت مىكند كه فرمود:« هر پيامبرى انسان زمان خويش
است.» پس پدرى بر پيامبر و على به مجاز صدق مىكند و پيامبر6 جز على كسى را به
چنين مقام والايى اختصاص نداده است.» علّامه مجلسى در بحار الانوار 36/ 14- 13
مىگويد:
« اخبار در اين پيرامون در باب
اسامى پيامبر6 و كتاب امامت بيان شده و تحقيق آن چنين است كه آدمى حياتى جسمى
دارد با روح حيوانى و حياتى ابدى با ايمان و علم و كمالات روحانى كه موجب دست
يافتن به سعادتهاى جاودانه است و خداوند سبحان در جاى جاى قرآن كريم، كافران را
مردگانى بىزندگى توصيف كرده است و مردگان مؤمنان كامل را به داشتن حيات وصف نموده
است چنان كه مىفرمايد: وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ
اللَّهِ أَمْواتاً[ آل عمران/ 169؛] و مىفرمايد:
فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً[ نحل/ 197؛] و آيات و اخبار ديگر. حق پدر و مادر
حقيقى در دخالت بيشتر آن دو در زندگى فانى اين دنيا براى تربيت انسانى ضرورت
مىيابد كه تقويت مىشود و زندگى آن دنيا را تأييد مىكند و حق پيامبر و امامان-
صلوات اللَّه عليهم اجمعين- از هر دو جهت ضرورت مىيابد: جهت اوّل اين كه آنها
علّت غايى ايجاد همه خلايقند و در پرتو وجود آنها باقى مىمانند و به سبب آنها
ارتزاق مىشوند و باران به بركت آنها مىبارد و از براى وجود آنهاست كه خداوند،
عذاب را دور مىكند و به خاطر آنها خداوند اسباب را تدارك مىبيند، و جهت دوم،
همان زندگى سترگ است كه به سبب آنها ره مىيابند و از نور آنها برمىگيرند و به
بركت چشمههاى علم ايشان خداوند به آنها حياتى پاك ارمغان مىكند كه تا به ابد از
دست نمىرود، پس ثابت شد كه آنها پدرانى هستند حقيقى و روحانى كه مردم بايد حقوق
آنها را پاس بدارند و از عاقّشان بپرهيزند- صلوات اللَّه عليهم اجمعين- برخى از
اين مباحث در ابواب كتاب امامت[ بحار الانوار 23/ 271- 270] آمده است.» بنگريد
به: مفردات مادّه« اب» در بيان مفاهيم ابوّت.
اسم الکتاب : کشف الیقین ت آژیر المؤلف : علامه حلی الجزء : 1 صفحة : 300