اسم الکتاب : کشف الیقین ت آژیر المؤلف : علامه حلی الجزء : 1 صفحة : 277
پيامبر 6 فرمود: به خير و خوبى [اى برادر رسول اللَّه، على
(ع) عرض كرد: خدا از سوى ما اهل البيت به تو پاداش خير دهد].
دحيه به او گفت: من تو
را دوست دارم، همانا تو از ستايشى برخوردارى كه آن را به تو بشارت مىدهم؛ تو امير
المؤمنين و جلودار پيشانى سپيدان حجلهنشينى، تو سرور فرزندان آدم جز پيامبران و
رسولان هستى، درفش حمد به روز رستاخيز در دست توست كه به همراه شيعيانت و محمّد و
طرفداران او با شادى تمام رو به بهشت مىآوريد. رستگار شد هر كه تولّى تو را در دل
داشت و زيان برد هر كه از تو كناره گرفت، دوستداران محمّد دوستداران تواند و
[دشمنان محمّد] دشمنان تو، شفاعت محمّد بديشان نرسد. نزديك من آى اى برگزيده خدا.
پس سر پيامبر 6 را گرفت و در دامان حضرت (ع) قرار داد. پيامبر 6 فرمود: اين
هياهو چيست؟ پس او را آگاه كرد [الحديث. پيامبر 6 فرمود: او دحيه كلبى نبود
جبرئيل (ع) بود] كه تو را با نامى ناميد كه خدا تو را ناميده بود و اين همان اسمى
است كه محبّت تو را در دل مؤمنان و هراس تو را در دل كافران افكند.
از ابن مردويه[1]- است كه حديثى
را مرفوع به بريده مىرساند و در آن آمده است:
رسول خدا به ما دستور
داد به على با لقب امير المؤمنين درود فرستيم[2].
« پيامبر6 بر امامت على پس از
خود تصريح دارد و با الفاظ مخصوصى كه آن را نقل كردهاند او را براى امّت به
جانشينى نهاده است كه از جمله اين فرموده پيامبر است: به على با لقب امير المؤمنين
درود فرستيد، و اين سخن پيامبر6 كه با اشاره به على و در حالى كه دست او را در
دست گرفته مىفرمايد: اين جانشين من است در ميان شما پس از من، پس سخنش را بشنويد
و فرمانش بريد، به علاوه سخن پيامبر در يوم الدار.» علّامه مجلسى در بحار الانوار
37/ 340 مىگويد:
« هيچ منصفى در تواتر اخبارى كه
از طرق خاص و عام با اسناد فراوان و مختلف نقل شده ترديد نمىكند و ما از ترس
پرگويى برخى از آنها را كنار گذاشتهايم و در پارهاى ابواب تنها بخشهايى از
آنها را آوردهايم كه براى مقصود ما كافى بوده است آن هم از اين روى كه نصّ در
امامت و خلافت حضرت( ع) بوده، زيرا اگر حضرت( ع) در زمان پيامبر6 و پس از رحلت
ايشان از سوى خدا و پيامبر، امير المؤمنين بوده باشد بر همه مسلمانان است كه از
بايدها و نبايدهاى او فرمان برند و اين همه مؤمنان را در بر مىگيرد، چرا كه اسم
محلّى به« ال» بر عموم دلالت دارد و اين است مفهوم امامت كبرى و رياست عظمى، به
ويژه آن كه در بيشتر اخبار با نصوص صريح ديگر و قراين ظاهرى پيوست دارد كه جز آن
چه گفتيم حاوى نكته ديگرى نيست. پس كسى را كه خدا به سوى حق ره نمايد بايد براى او
چنين مقامى را از اوضح امور دانست و كسى را كه خدا براى او نورى قرار ندهد نورى
برايش نخواهد بود.
بايد بدانيم كه سيد على بن طاوس
دو كتاب پيرامون اين خبر نوشته است: نخستين آن دو« اليقين في إمرة امير المؤمنين»
نام دارد كه چاپ شده است و دومى« التحصين لاسرار ما زاد على كتاب اليقين» نام دارد
كه خطى است و نسخهاى از آن در كتاب خانه آية اللَّه مرعشى در قم وجود دارد كه در
فهرست آن هم به چشم مىخورد.
اسم الکتاب : کشف الیقین ت آژیر المؤلف : علامه حلی الجزء : 1 صفحة : 277