اسم الکتاب : کشف الیقین ت آژیر المؤلف : علامه حلی الجزء : 1 صفحة : 275
دارقطنى[1]- از رجالش
به نقل از ابو هارون عبدى آورده كه گفته است: نزد ابو سعيد خدرى آمدم و به او
گفتم: آيا تو در بدر حاضر بودهاى؟ گفت: آرى. گفتم: آيا در باره على (ع) و فضلش
چيزى از آن چه شنيدهاى به ما نمىگويى؟ گفت: آرى، پيامبر اكرم 6 از يك بيمارى
بهبود يافت و دوران نقاهت را مىگذراند كه فاطمه (س) بر او وارد شد تا از پيامبر
عيادت كند. من در سمت راست پيامبر نشسته بودم، پس چون فاطمه (س) ضعف و سستى پيامبر
را ديد بغض گلويش را فشرد تا جايى كه اشكش بر گونههايش آشكار شد. پيامبر 6 به
او فرمود: چرا مىگريى اى فاطمه! فاطمه (س) گفت: از فوت مىترسم يا رسول اللَّه!
پيامبر 6 فرمود: اى فاطمه! آيا نمىدانى كه خداوند به زمين نگريست و پدر تو را
برگزيد و او را به عنوان پيامبر برانگيخت، و بار ديگر به زمين نگريست و شويت را در
آن برگزيد و به من وحى كرد و تو را به ازدواج او درآوردم و وصىّاش گرفتم؟ آيا
نمىدانى كه كرامت خدا بر توست كه به ازدواج كسى درآوردت كه علمش بيش از ديگران و
شكيبش
[1] احقاق الحق 9/ 266- 265، او از الفصول المهمه
ابن صباغ نقل كرده كه در آخر حديث گفته است:« اين حديث را دارقطنى صاحب جرح و
تعديل چنين نقل كرده است»، جز آن كه در الفصول المهمّه( ص 295) سند را از ابن
هارون ذكر مىكند، ولى ابو هارون چنان كه در اين جا و در احقاق است وجود ندارد.
نيز صاحب احقاق آن را در همان جلد، ص 266 از« البيان في اخبار صاحب الزمان» كنجى
نقل مىكند كه در طريق سندش آورده:« ... حافظ، شيخ اهل حديث ... معروف به دارقطنى
به ما گفته است ...».
اسم الکتاب : کشف الیقین ت آژیر المؤلف : علامه حلی الجزء : 1 صفحة : 275