اسم الکتاب : غم نامه کربلا ت اللهوف علی قتلی الطفوف المؤلف : سید بن طاووس الجزء : 1 صفحة : 175
فما ذنبنا ان جاش دهرا بحورنا
و بحرك ساج لا يوارى الدّعاء مصا
ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ، وَ اللَّهُ ذُو
الْفَضْلِ الْعَظِيمِ، وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ
نُورٍ،
خاك و سنگ در دهانت اى شاعر! آيا به كشتن آن قومى مىنازى، كه خداوند آن قوم را
پاك و پاكيزه ساخت، و پليدى را از آنها دور نمود، دهانت را ببند، و در جاى خود
بنشين همان گونه كه پدرت نشست كه براى هر شخصى همان است كه تحصيل كرده و به پيش
فرستاده است.
واى بر شما! آيا به ما
حسادت مىورزيد؟ به خاطر آنكه خداوند ما را بر شما برترى بخشيده است.
گناه ما چيست كه درياهاى
(فضائل) ما جهان را فروگرفت، و درياى تو روپوش كوچكى است كه حتّى حشره دعموس
(جانور كوچ دريايى) را نمىپوشاند. اين از فضل خدا است كه به هر كس بخواهد و
شايسته ببيند عطا مىكند، و خداوند داراى عطاى بزرگ است، و كسى كه خداوند براى او
نورى قرار نداده، براى او نورى وجود ندارد.[1]
روايتكننده مىگويد: [خطبه حضرت فاطمه صغرى 3 آن چنان حاضران را تحت
تأثير قرار داد كه] صداى آنها به گريه بلند شد و گفتند: «اى دختر پاكان! بس كن كه
با گفتارت دلهاى ما را سوزاندى و گلوها و سينههاى ما را كباب كردى، و درون ما را
شعلهور ساختى.» آنگاه آن بانو ساكت شد.