اسم الکتاب : غم نامه کربلا ت اللهوف علی قتلی الطفوف المؤلف : سید بن طاووس الجزء : 1 صفحة : 117
پس از سعيد، «زهير بن قين» برخاست و چنين گفت: «سوگند به خدا
اى پسر رسول خدا 6! دوست دارم كه هزار بار كشته شوم و
زنده گردم، در عوض خداوند كشته شدن را از جان تو و جان اين جوانان از برادران و
فرزندان و بستگانت دور سازد».
پس از او، گروهى از
ياران امام حسين 7 برخاستند و همين گونه سخن گفتند، و چنين اظهار
داشتند: «جانمان به فدايت باد، ما با دستها و صورتهايمان از تو نگهبانى مىكنيم،
هر گاه ما در پيش روى تو كشته شويم، به عهد خود با خدا وفا كردهايم، و مسئوليّت
خود را به انجام رساندهايم.»
عطاى پنج قطعه لباس،
براى آزاد سازى اسير
به يكى از اصحاب امام
حسين 7 به نام «محمّد بن بشير[1]
حضرمى» خبر رسيد كه پسرت در مرز منطقه رى به اسارت دشمن درآمده است، او گفت: «گرفتارى
او و خودم را براى خدا منظور مىكنم، من دوست ندارم كه پسرم اسير گردد و من بعد از
او باقى بمانم.» امام حسين 7 گفتار او را شنيد، به او فرمود: «خدا تو
را رحمت كند، تو را از قيد بيعت آزاد ساختم، در مورد آزاد نمودن پسرت از اسارت،
اقدام كن.» محمد بن بشير گفت: «أكلتني السّباع حيّا ان فارقتك، درندهگان مرا زنده
بدرّند و بخورند اگر از تو جدا شوم.» امام حسين 7 (چند قطعه برد يمانى
به او داد و) فرمود: اين بردها را به پسرت بده، تا او با فديه دادن اينها، در آزاد
سازى برادرش
[1]. در بعضى از نسخهها« محمّد بن بشر» آمده
است.( مترجم).
اسم الکتاب : غم نامه کربلا ت اللهوف علی قتلی الطفوف المؤلف : سید بن طاووس الجزء : 1 صفحة : 117