197- ترس شديد رنگ وى را تغيير داده، زيرا ناملايمات طولانى
همه روزه ديدارش مىكنند.
198- با كمال ناراحتى
فرياد مىزند: آى خدا لغزشهاى مرا ناديده بگير و عيبهاى مرا بپوشان.
تا كى من دلخسته كشم رنج و عذاب
باشد تن زار و لاغرم بىخوروخواب
چون من به گناه خويشتن معترفم
از روى كرم مرا به رحمت درياب
199-
پيش مردم زارى كردم و از آنها كمك خواستم و پاسخگوئى در ميان آنان نيافتم.
200-
اى خداى من! اين توئى كه پاسخ مىدهى به آنان كه تو را بخوانند اي دوست من همين
توئى كه سختىهاى بندهات را برطرف مىگردانى.
201- درد من پنهان است و
توئى پزشك. اى پزشك من چه كسى مىتواند مثل تو براى من طبابت كند؟!
مقصود من از خلق جهان حاصل نيست
فيضى بمن از أهل زمان و أصل نيست
دارم به جناب حقّ توجه شب و روز
شكر است كه دل به غير حقّ مايل نيست
دوستى دور و نزديك 202- آنگاه كه
مىخواهى كينه بيافرينى هر روز بديدن دوستت مىروى و آنگاه كه مىخواهى محبت تو
افزايش يابد گاهوبيگاه بديدنش مىروى[1] (يك روز نه
يك روز).