در كنار شخصيت خانوادگى قرار دهد.
136- قربانت گردم بايد هم علم بياموزى هم ادب تا به پيروزى دست يابى و كوشش در راه علم و ادب را كار شايستهاى بدانى.
خواهى كه مس وجود خود زر سازى
بايد كه به أرباب صفا درسازى
از علم و ادب چراغ خود روشن كن
تا خانه دل به آن منور سازى
137- از عجائب روزگار است كه خويشاوند يك فرد سخاوت وى باشد.
خوشا به آن كرمى كه خويشاوند شخص گردد.
138- جوانمردى و شخصيت، حفظ حقوق ديگران و پذيرفتن عذر همسايهات به هنگامى كه عصبانى است.
خوشا حال كسى كه شد بتوفيق علم
با دشمن و با دوست كند لطف و كرم
هرچند كه در كسى عداوت بيند
يك مو نشود ز صدق و اخلاصش كم
139- كسى كه دين محمّد 6 او را از نظر ادب اصلاح نگرداند، در هر حال سرگشته و مضطرب است.
هركس كه به حقّ سرشته شد فطرت او
افزون ز قياس عقل شد حيرت او
وانكس كه نبرده ره به آداب نبى 6
پيوسته زياده مىشود حيرت او
اضطراب ممنوع 140- گاهى روزگار گلويت را فشار مىدهد در اين صورت نه وحشت كن و نه از جاى بپر.