را براى ناراحتىها آماده مىسازد و گلهاى ندارد.
امروز خران صاحب جاهند همه
انگشتنما به شكل مااند همه
جمعى كه سزاوار مناصب باشند
پيوسته اسير بند و جاهند همه
نكوهش از معاويه 1781- به شما حمله مىكنم و معاويه را نمىبينم. معاويهاى كه چشم تنگ و گشاد روده است.
1782- جهنمى كه نامش «ام هاويه» است معاويه را به كام خود مىكشد و سگهاى فريادگر همسايه او خواهند بود.
تا چند توان صبر و تنزل كردن
وز مردم بىاصل تحمل كردن
خواهيم زدن بر صف دشمن امروز
خوش نيست ديگر فكر و تأمل كردن
دقت، تحمل و صبر 1783- سختىها را با صبر درهم شكن، شايد روزى برسد كه ديگر ناملايمى نبينى.
1784- خيلى از اوقات جوانمرد ناراحتىهاى خود را پنهان مىدارد در نتيجه چشمها همه به او دوخته مىشود و حسرت او را مىخورند درصورتىكه وى حيله زده است.
1785- چهبسا سخنسرايانى كه براى ترس از جواب، زبان خود را پنهان مىدارند و سخن نمىگويند.