1746- مگر نمىبينند
كه خدا خير آنان را كم كرده، ما بخاطر عثمان بن مظعون عصبانى شدهايم.
1747- سيلى به صورتش
مىزنند و از چشم او نمىترسند كه كور شود پشت سر هم او را مىزنند، محكم هم
مىزنند.
جمعى كه به جان شدند دشمن ما را
پيوسته كنند قصد كشتن ما را
ما نيز به قتل اين جماعت كوشيم
تا هست رگى ضعيف در تن ما را
توضيح: در روزگارى كه
مسلمانان در مكه تحت فشار بودند، عثمان بن مظعون در انجمنى از قريش در يك بحث علمى
به مخالفت با آنان برخاست و يك جوان قريشى سيلى بصورت عثمان زد و چشمش كبود شد.
وليد بن مغيره عثمان را دلدارى داد و عثمان گفت: چشم سالم من هم در راه خدا نياز
دارد معيوب گردد.
1748- بزودى اگر نمردم كيفر آنان را كامل مىدهم و نمىگذارم كمتر
كيفر ببينند.
1749- (آن قدر آنها را
كيفر دهيم) تا دست از كارى كه آغاز كردهاند بردارند و از اين پس به كمتر از آنچه
ما انجام دادهايم راضى گردند.
1750- از ظلم كسى كه
اميدوار است ما را درهم شكند، با شمشيرهاى تيزشده جلوگيرى شود.
1751- با شمشيرهاى
تيزى كه گويا با نمك آنها را آب دادهاند، دردسر ديوانگان را شفا خواهيم بخشيد.