هم، نادان.
گر علم كسى موجب حشمت بودى
نه چرخ براى ما به خدمت بودى
گر مال جهان به قدر حكمت بودى
ما را همه روز ناز و نعمت بودى
تقدير الهى 1697- آنچه وجود ندارد، هيچگاه با حيله و نيرنگ بوجود نمىآيد و آنچه بوجود آمدنى است بوجود خواهد آمد.
1698- آنچه بايد پديد آيد در وقت خود بوجود مىآيد و نادان (بدون جهت) رنج كشيده و غصه مىخورد.
1699- نيرومند مىكوشد اما از زحمت نتيجهاى نمىبرد درصورتىكه گاهى عاجز و ضعيف در همان كار پيروز مىگردد.
آن كس كه نيافت از خدا دولت و تخت
هرچند كه كوشيد نشد صاحب تخت
هر چيز كه مىشود به تقدير خداست
بىحكم خدا برگ نيفتد ز درخت
پرهيز از عجب و خودپسندى 1700- شخصى كه به آنچه در دست دارد راضى نباشد و كار خوب انجام ندهد،
1701- چنين فردى به خودپسندى گرفتار آيد و زمام خود را بدست عجب بدهد. خودپسندى هم او را سرگردان سازد و كار وى را براى او زيبا جلوه دهد.
1702- چنين فردى را رها كن چون تدبير خوبى ندارد، روزى مىخندد و