1281- نشانه ديگرش اينست كه ميان مردم مىخندد اما قلب او همانند مادر بچه مرده، اندوهگين است.
1282- نشانه ديگر اينست كه در تاريكى شب گريه و نالهى او بلند است و هيچ چيز نمىتواند وى را از گريه بازدارد.
دائم رخ من چو غنچه خندان باشد
وز ناله دلم هزار دستان باشد
سرگشته شدم ز زلف آشفتهى او
آرى شب عاشقان پريشان باشد
1283- نشانه ديگر اينست كه به درخواست از كسى كه سؤال از وى سودبخش است (مثل خدا) توجه كرده و اصرار مىنمايد.
1284- نشانه ديگر اينست كه او را گريان مىبينى، زيرا مىترسد خدا او را در كارى ديده باشد كه شايسته نمىداند.
1285- نشانه ديگر اينست كه وى را مىبينى بسوى جهاد و هر كار شايستهاى در حركت است.
1286- نشانه ديگر اينست كه وى تمام كارها را به خداى نيرومند عادل واگذار كرده است.
أرباب صفا كه بهر حقّ در كارند
هرجا كه روند تخم نيكى كارند
تسليم شوند پيش مردان خداى
حق مركز و ايشان همه چون پرگارند
ترس از كيفر خدا 1287- از كيفر خدا مىترسم و از وى اميد عفو دارم. و يقين دارم كه حاكمى عادل است.