دشنام تو را ثناى خود مىدانم
نفرين تو را دعاى خود مىدانم
گر قهر كنى و گر عطا فرمائى
يكيك همه را بجاى خود مىدانم
1275- يكى از نشانههاى دوست اينست كه شبزندهدار است و در برابر مشكلات و حوادث قانع.
1276- نشانهى ديگرش اينست مىبينى با لباس كم مىسازد و از نظر جاى سكونت حساسيتى ندارد هرچند ضعيف باشد و در سطح پائين.
1277- نشانهى ديگرش اينست كه از آنچه قابل رؤيت است «خانه دنيا» و نعمتهائى كه از بين مىرود پرهيز مىكند.
أرباب محبت كه ز خود بىخبرند
از وهم و خيال، نيك و بد بىخبرند
مستغرق خورشيد حقيقت شدهاند
وز هستى خويش تا ابد بىخبرند
1278- يكى ديگر از نشانه دوست واقعى اينست كه اطاعت از خدا در وجودش نهفته است هرچند منحرفين در هدف خود پافشارى كنند.
1279- نشانه ديگر اينكه عشق وى به خدا، او را بشكل مريض نشان مىدهد درعينحال قلب او جوشان است.
1280- نشانه ديگر اينكه از انس گرفتن وى به خدا سبب شده است كه از هر موجودى وحشت دارد.
جمعى كه دم از مهر و ارادت دارند
در بام شرف كوس سيادت دارند
چون دست به دامان سعادت زدهاند
پا بر سر نام و ننگ عادت زدهاند