شده بود تا جنگ «بنى زبيد» را به پايان برساند اين اشعار را خواند و امام 7 در پاسخ وى اشعاري را كه مىآيد خواند. براثر شنيدن اين اشعار ترسيد و فرار كرد:
پاسخ امام 7 به عمرو بن معدىكرب 997- آرى عمرو تنور آهنين جنگ گرم است و آتشى براى تو شعلهور شده و حادثه خطرناكى پيش آمده است.
998- قهرمانان جنگ جام مرگ را كه در آن زهرهاى گوناگون و سم كشنده است در دست دارند و به دشمن خود مىنوشانند.
999- در چنين شرائطى از من فاصله بگير كه چنگال شيرانهام به تو بند نشود و مثل ديروزى كه رفت و برنمىگردد نشوى.
امروز منم به زور سرپنجه علم
وز تيغ من است قامت خصمم قلم
در معركه بر صم جهان سازم تنگ
وانگاه فرستمش به صحراى عدم
1000- من كسى هستم كه از زيردستانم با عزت حمايت مىكنم و جنگ مىنمايم و خدا هركه را خواست به زمين مىزند و هركس را خواست بالا مىبرد.
1001- من در مسير هدايت و راه آن و در طريق قوانين دين خدا با سرعت در حركت هستم.
1002- من قرآن را بعنوان وحى خدا پذيرفتهام و پروردگارمان را خدائى كه زيان و نفع مىرساند شناختهام.
1003- رسول خدا 6 كه راه راست به او نشان داده شده در ميان ماست و پرچم وى تا روز قيامت در اهتزاز است.
مائيم كه رو به مصطفى 6 آورديم
برديم كدورت و صفا آورديم