كسانى كه امام 7 را خدا مىدانستند سوزانيد 776- آنگاه
كه ديدم موضوع بسيار ناشايسته است، آتشى روشن كردم و قنبر را احضار كردم.
777- سپس چالههائى كندم و قنبر هم آتش فراوانى با هيزمهائى كه
مىشكست آماده ساخت.
حيدر كه نديده مثل او ديده دهر
شمعى است كه از نور خدا دارد بهر
پروانه صفت جماعتى گرد سرش
كشتند و بسوختند از آتش قهر
توضيح: امام 7 اين عده را كه در حدود بيست نفر بودند نصيحت كرد و به راه راست هدايتشان
نمود نپذيرفتند، در آن حفرهها كه بصورت چاه كوچك درآمده بود به وسيلهى دود آتش
خفه شدند و اين يك قدرتنمائى روحى از امام 7 است كه دوستان خود را كه
پاى از دائره محبت فراتر مىنهند و به حدّ اعلاى محبت مىرسند كه مجاز نيستند
(مىگفتند على 7 خداست)، امام 7 آنان را كيفر مىدهد.
امام 7 آن
محبّتي را مىپذيرد كه در مسير إسلام عزيز و در حدّ مجاز باشد.
ستايش از أهل بيت
: 778- مردم مىدانند كه من از نظر خويشاوندى بهترين نسب را
دارم و آنگاه كه بحث افتخار خانوادگى پيش بيايد من برترين آنها هستم.
779- طائفه محمّد 6 پايگاه كرامت وى و ياور دين خدا هستند و پيروز كسى است كه طائفه
محمّد 6 او را يارى كنند.
780- زمين مىداند كه
من بهترين كسى هستم كه روى آن زندگى مىكنم ريگ و سنگ و كلوخهاى زمين هم به نيكى
من گواهى مىدهند.