هستند جماعتى كه بدخواه منند
خرسنگ صفت[1] فتاده در راه منند
خواهند كه آئينه من تيره كنند
و ز جهل حجاب جانكاه منند
571- ما به قريش گفتيم آتش جنگ را روشن نسازيد، صلح كنيد و به دين مبارك احمد 6 پناه بياوريد.
572- پاسخ دادند: ما به آن كس كه ما را به قيامت و قضاوت فرداى محشر تهديد مىكند عقيده نداشته و كافر هستيم.
573- به خدا سوگند كشتن قريش (با اين روش و عقيده) بهترين ثواب در پيشگاه خداى عظيم و بزرگوار است.
با دشمن خويش صد تنزل كردم
و ز جور و جفاى او تحمل كردم
آخر كه دلم به قتل او يافت قرار
شمشير كشيدم و توكل كردم
574- دشمنان إسلام سه گروه بودند (بنى قريظه- يهود، غطفان و قريش). يكى از اين سه گروه سقوط كرد. (قريش)
575- أبو عمرو هبيره فرار كردند و بازنگشتند ولى كار كشتهى جنگ بازگشت.
576- شمشيرهاى هندى آنان را به مبارزه با ما تحريك كرد و ما زود در برابر هم قرار گرفتيم و نيزهها دامهاى صيد آنان بود.
اى خصم كه گرد جنگ مىانگيزى
شك نيست كه خون خويشتن مىريزى
آن دم كه زند آتش قهرم شعله
گر شير نرى ز پيش من بگريزى
[1]- خرسنگ: سنگ بزرگ و ناهموار. خرسنگ صفت همانند سنگ ناهموار و بزرگ مانع حركت و عبور است.