387- درعينحال اگر حادثهاى برايت بوجود آمد خود را مباز و
زياد گلايه نكن. زيرا گاهى كفش و پاى إنسان مىلغزد. (دنيا بدون حادثه نمىشود.)
388- چهبسا شايستهاى
كه به معصيتها و حوادث گرفتار مىگردد و با اسلحه صبر با آنها نبرد مىكند تا
مصيبت پايان مىيابد و مشكل برطرف مىگردد.
هر فتنه كه سركشد به گردون علمش
تا چشم به همزنى نماند رقمش
دانا بنشيند و صبورى ورزد
در ورطهى فتنهگر بلغزد قدمش
كمگوئى و بجا گوئى 389- حرف كم
براى كسى كه درك كند خوب است و زياد آن موجب غضب و عصبانيت گردد.
390- فرد ساكت هيچگاه نمىلغزد و هر پرحرفى مىلغزد. كمگو سرزنش
نمىگردد.
391- اگر مطلب گوينده
نقره باشد، خاموشى مرواريدى است كه ياقوت آن را زينت داده است.
راز دل خويش اگر پوشى به
و ز گفتن بىفائده خاموشى به
هرچند سخنهاى تو چون در باشد
گر جوهر فضل خويش نفروشى به
نام و اخلاق نيك 392- ملتي
مىميرد اما خدمات و امتيازهاى آنان هميشه زنده است و طائفهاى هم در ميان ما
زندگى مىكنند كه مثل مردگان هستند (اثر وجودى ندارند)