responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : در سوگ امیر آزادی (ترجمه مثیر الأحزان) المؤلف : ابن نما حلی    الجزء : 1  صفحة : 97

برابر خشن‌ترين و قانون‌شكن‌ترين و ستمكارترين و پليدترين ديكتاتورى روزگاران طنين افكن ساخت و براى هميشه پر جاذبه‌ترين سرمشق و نمونه و الگو و سمبل و مقتداى عدالتخواهان و ستم‌ستيزان و مبارزان راه آزادى و مردمسالارى و حقوق بشر گرديد.

بامداد آن شب‌

بامداد آن شب بود كه «وليد» دگرباره «مروان» را فرا خواند و ضمن ترسيم اوضاع شكننده جارى، چاره‌انديشى كرد، و او گفت:

«امرتك فعصيتنى و سترى ما يصير امرهم اليه.» من در مورد آنان تو را رهنمود دادم و گفتم كه بايد چه كرد، امّا تو با نظر من مخالفت ورزيدى و از انجام پيشنهادم سر باز زدى! اينك ديرى نمى‌پايد كه خواهى ديد فرجام كار آنان به كجا مى‌كشد! «وليد» كه خوب مى‌دانست، آن عنصر شرور و كهنه كار چه مى‌گويد و منظورش اين است كه، چرا او دست به خون آنان- به ويژه، خون پاك سالار شايستگان عصرها و نسلها، حضرت حسين- نگشوده است، فرياد بر آورد كه: واى بر تو! چگونه نظر زشت و ظالمانه تو را مى‌توانم به كار بندم؟ مگر نه اين است كه تو با تاريك انديشى و خشونت‌طلبى‌ات مرا به از دست دادن آبرو و اعتبار و دين و دنيايم وسوسه مى‌كنى؟

آن گاه افزود: هان اى مروان! به خداى سوگند اگر فرمانروايى كران تا كران گيتى را به من دهند و در برابر آن از من بخواهند كه حسين 7 را بكشم، هرگز چنين كارى نخواهم كرد، چرا كه به خداى سوگند باور نمى‌كنم كه كسى با ريختن خون او خداى را جز با ميزانى تهى از اسلام و ايمان و پرستش و بندگى خدا ديدار كند، زيرا در آن صورت ميزان عمل او پوچ و پوك و بار گناه‌اش سخت سنگين و سهمگين خواهد بود و من با اين انديشه و آگاهى دست به چنين كار زشت و احمقانه‌اى نخواهم زد! «ويحك انك أشرت الىّ بذهاب دينى و دنياى، و اللَّه ما احبّ أنّ ملك الدنيا لى و

اسم الکتاب : در سوگ امیر آزادی (ترجمه مثیر الأحزان) المؤلف : ابن نما حلی    الجزء : 1  صفحة : 97
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست