responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : در سوگ امیر آزادی (ترجمه مثیر الأحزان) المؤلف : ابن نما حلی    الجزء : 1  صفحة : 84

و گفت:

«السّلام عليك يا رسول اللَّه! و اللَّه ما نمت عند رأسهما الّا حراسة لهما.»

سلام بر شما اى پيامبر خدا! به خداى سوگند كه من نزديك دو فرزند گرانمايه‌ات نخفته بودم، جز اين كه به اذن خدا و فرمان او، از جان گرامى آنان حراست كنم و افتخار نگهبانى از آنان را داشته باشم! پيامبر بر دو فرزندش دعا كرد و با سپاس به بارگاه خدا، حضرت حسن 7 را بر روى شانه راست و حسين 7 را بر روى شانه چپ نهاد و به سوى خانه فاطمه 3 حركت كرد. در ميان راه فرشته وحى فرود آمد و حسين 7 را به دوش گرفت و به همراه پيامبر و به يارى او، فرزند دلبندش را به خانه آورد. و پس از اين رويداد شگفت‌انگيز بود كه آن دو كودك گرانمايه افتخار مى‌كردند و اين را براى خود مايه مباهات مى‌شمردند كه يكى از آن دو را بهترين و برترين انسان روى زمين بر دوش گرفته است و ديگرى را بهترين آسمانيان! و آن گاه «حسان بن ثابت» شاعر بلند آوازه عصر رسالت در اين مورد شعرى سرود كه از آن جمله اين بند است:

فجاء و قد ركبا عاتقيه‌

فنعم المطيّة و الراكبان‌[1]

و آن گاه پيامبر آمد در حالى كه آن دو كودك گرانمايه را بر دو شانه‌اش نشانده بود.

و راستى كه چه مركب پرشكوه و چه سواران ارجمندى!

از روند تاريخ و آينده جامعه‌

8- و نيز ابن عباس آورده است كه: من به هنگام شدّت يافتن آخرين بيمارى پيامبر خدا- كه بر اثر آن جهان را بدرود گفت- در كنار بسترش بودم. آن حضرت در آن شرايط، حسين 7 را بر سينه مبارك چسبانيد و در حالى كه آخرين لحظات بود و روح بلند و ملكوتى آن بزرگوار آماده پرواز، و عرق از چهره مبارك و پيشانى بلندش بر سر و روى فرزند دلبندش نيز مى‌چكيد، مى‌فرمود:

«مالى و ليزيد؟ لا بارك اللَّه فيه، اللّهم العن يزيد!»


[1]- بحار، ج 43، ص 316؛ مدينة المعاجز، ص 254.

اسم الکتاب : در سوگ امیر آزادی (ترجمه مثیر الأحزان) المؤلف : ابن نما حلی    الجزء : 1  صفحة : 84
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست