اسم الکتاب : در سوگ امیر آزادی (ترجمه مثیر الأحزان) المؤلف : ابن نما حلی الجزء : 1 صفحة : 58
محدّث بزرگوار، مرحوم «مجلسى» در بخش اجازههاى نقل روايت از
كتاب «بحار الانوار» به نقل از دستخط شهيد بزرگوار محمّد بن مكى، صاحب كتاب «لمعه»
مىگويد: «ابن نماى حلّى» خطاب به پارهاى از حسودان بد انديش و كوتهبينان
روزگارش كه در مورد او حسادت مىورزيدند و به اين آفت ويرانگر گرفتار آمده بودند،
چنين سرود:
منم، «ابن نما» كه اگر
لب به سخن بگشايم، بيانى گويا و رسا دارم، اگر چه خطيب سخنور و گوياى جامعه هم،
سخن به رسايى و فصاحت نراند. و اگر دست انسانى را از فضيلت و ارزشى باز دارم، براى
او دستى بلند و پرتوان مىگسترانم.
فرزندان پدرم در راهى
روشن به سوى والايى و سرفرازى گام مىسپارند و با عملكرد و كردار شايسته و پسنديده
خويش، نردبانى به سوى هر شكوه و عظمت و والايى مىسازند.
براى نمونه، پسران نياى
ارجمندم، «جعفر»، آن بزرگمرد، نيكو كردار، نيكو خوى و جوانمرد، كه همه آنها شيفته
نيكوكارى و شايستهكردارى و عاشق بخشش و كرامتاند.
نياى پدرم، فقيه بزرگوار
جناب «ابو البقاء»، هماره در بيان و انتقال دانشها پيشتاز و پيشاهنگ بود.
مردم بدانديش و كج فكر،
انهدام و فرو ريختن ارزشهايى را آرزو مىكنند كه على برافراشت، امّا چقدر دور و
ناپسند است كه ارزشهاى شناخته شده فرو ريزند و نابود گردند! آن كسى كه حسد مرا بر
دل دارد و نسبت به من حسادت مىورزد، از سر نادانى بر آن است كه به اوج هدف و
آرمان من دست يابد.
امّا آيا انسان مىتواند
به سوى آسمان و اوج آسمان پركشد و بدون وسيله مناسب پرواز نمايد؟
هدفها و آرزوهاى من بسى
بلند و دور از دسترس عناصر بدانديش و حسادت ورز و دون همت است. پس واى بر تو باد!
بيا راه ديگرى در پيشگير! و چه كسى نياكانى چون نياكان پرواپيشه «نما» دارد؟
اسم الکتاب : در سوگ امیر آزادی (ترجمه مثیر الأحزان) المؤلف : ابن نما حلی الجزء : 1 صفحة : 58