responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : در سوگ امیر آزادی (ترجمه مثیر الأحزان) المؤلف : ابن نما حلی    الجزء : 1  صفحة : 398

اقدام كردى؟

و آنقدر با چوب دست‌اش بر چهره او نواخت كه خون سر تا پاى او را گرفت و پيشانى‌اش شكست و چشمانش آسيب ديد و آن گاه با وساطت عمر بن حريث و بزدلان دين فروشى كه او را به آنجا كشانده بودند، ابن زياد از اعدام او گذشت و روانه زندانش ساخت و تا پس از رويداد غمبار عاشورا و شهادت سالار شايستگان و ياران فداكارش در زندان بود.

به سوى مكّه‌

او از زندان، پيامى به بستگانش فرستاد و از آنان خواست تا به سوى «عبد اللَّه بن عمر» كه شوهر خواهرش «صفيّه» بود بروند و از او بخواهند تا وسيله آزادى‌اش را فراهم آورد؛ و آنان نيز «زائدة بن قدّامة» را به حجاز گسيل داشتند و از «عبد اللَّه» خواستند تا براى آزادى او از هيچ تلاشى فروگزار نكند؛ و وى نيز نامه‌اى به يزيد نوشت و از او تقاضاى آزادى مختار را نمود، و پس از چندى پيك يزيد به كوفه آمد و از ابن زياد آزادى وى را خواست.

ابن زياد، مختار را از زندان آزاد ساخت، امّا به حجاز تبعيد نمود. او به مكّه رفت و در آنجا با «عبد اللَّه بن زبير» كه پرچم مخالفت بر ضدّ نظام پليد اموى برافراشته بود هم پيمان شد و به سود او با سپاه اموى- كه از شام آمده بود- سخت پيكار كرد و پس از مرگ «يزيد»، از عبد اللَّه بن زبير بريد و با نقشه و شعار جديدى به سوى كوفه حركت كرد.

شعار دادخواهى‌

به هنگام ورود او به كوفه، رژيم سياهكار اموى به خاطر به راه انداختن فاجعه جانسوز كربلا در افكار عمومى رسوا شده و كنترل عراق را از دست داده بود؛ و آنجا بوسيله كارگزاران «عبد اللَّه بن زبير» اداره مى‌شد.

مختار با نقشه به دست گرفتن قدرت و امكانات، وارد كوفه شد؛ به همين جهت هم به هر جا كه مى‌رسيد، مردم را به سوى هدف‌ها و آرمانهاى خويش فرا مى‌خواند و هر كجا گوش شنوايى مى‌يافت، به سبك شورانگيزى و شوق آفرينى نويد نجات و

اسم الکتاب : در سوگ امیر آزادی (ترجمه مثیر الأحزان) المؤلف : ابن نما حلی    الجزء : 1  صفحة : 398
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست