اسم الکتاب : در سوگ امیر آزادی (ترجمه مثیر الأحزان) المؤلف : ابن نما حلی الجزء : 1 صفحة : 386
حركت «مختار» و «ابن زبير»، گروه ستم ستيز توّابين با شعار
«يا لثارات الحسين» در اردوگاه «نخيله» گرد آمدند.
امير آنان نيز از راه
رسيد و از لشكريانش سان ديد و پس از مراجعه به دفتر كلّ، ديد كه همه به وعده خويش
وفا نكرده و انبوهى نيامدهاند امّا گرد آمدگان، از جان گذشتگانى بودند كه نياز به
مدد نداشته و تنها انديشه خشنودى خدا، آنان را آورده بود. به همين دليل هم از امير
خويش مىخواستند كه حركت را آغاز نمايد و در انتظار سست عنصران ننشيند.
بايد از كجا آغاز كرد
در پاسخ اين پرسش دو
ديدگاه بود:
1- گروهى از سران
توّابين بر آن بودند كه بايد نخست به سوى عامل اصلى جنايت كه رژيم قانون شكن و
انسان ستيز اموى و جلاد خون آشام آن در عراق كه «عبيد» است، بروند؛ چرا كه آنان
بودند كه بزرگ پيشواى عدالت و آزادى را ميان مرگ و ذلّت قرار دادند و آن حضرت
آزادگى و بهاى سنگين آن را- كه در يخبندان ارزشها و كرامت و حرمت انسان، شهادت پر
افتخار بود- برگزيد و فرمود:
«هيهات منّا الذّلة.»
2- امّا ديدگاهى ديگر بر
آن بود كه سركردگان سپاه شوم اموى در كربلا همچون:
عمر بن سعد، شمر، خولى،
سنان، شبث و ... و سران جنايتكار عشاير در اينجا هستند و بايد كار را از كوفه شروع
كنند.
و سرانجام ... تصميم بر
آن شد كه در آن شرايط بايد به سوى «عبيد» رفت ... چرا كه عامل اصلى شقاوت پس از
يزيد اوست و آن گاه دنياپرستان و دنياداران و ديگر شيفتگان جاه و مقام.
پس از تصميم، امير
توّابين ندا داد كه: هان اى ياران راه! به مهر خدا و در پناه او به سوى همان
تبهكارى حركت كنيد كه گفت: اگر حسين در برابر من سر تسليم فرود نياورد، در امان
نخواهد بود! به سوى فاسق و فرزند فاسق، جلّاد خون آشام اموى، عبيد، فرزند پليد
«مرجانه»! اگر در آنجا به پيروزى ظاهرى نيز دست يافتيم، به كيفر رساندن مهرههاى
كوچكتر آسانتر است و ديگران نيز جرأت اين را خواهند يافت.
اسم الکتاب : در سوگ امیر آزادی (ترجمه مثیر الأحزان) المؤلف : ابن نما حلی الجزء : 1 صفحة : 386