responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : در سوگ امیر آزادی (ترجمه مثیر الأحزان) المؤلف : ابن نما حلی    الجزء : 1  صفحة : 279

هان اى «فرو»! برخيز و بر بهترين‌هاى روزگاران ناله سر ده، و بر پيشواى آزادگى از ديدگان براى هميشه سيلاب اشك روان ساز. بر حسين عزيز از پرده دل ناله و شيون سر ده، چرا كه حراميان خون پيشواى معصوم امت را در ماه حرام بر زمين ريختند.

چرا بر سياهى لشكرشان افزودى؟

«ابن رياح» در اين مورد آورده است كه: مدتى پس از شهادت سالار شايستگان مرد نابينايى را در جايى ديدم كه ضمن گفتگو برايم روشن شد كه در ريختن خون پاك حسين 7 همدست و همداستان سپاه بيداد اموى بوده است.

از او پرسيدم: چرا نابينا شده است؟

در پاسخ گفت: من در روز عاشورا و به هنگام شهادت حسين 7 در كربلا و در ميان سپاه شوم اموى بودم، امّا نه شمشيرى زدم و نه تيرى افكندم و نه نيزه‌اى به سوى حسين و يارانش پرتاب كردم.

آن روز فراموش نشدنى به پايان رسيد و من به خانه‌ام بازگشتم و شامگاهى پس از خواندن نماز خوابيدم و در عالم خواب، ديدم كه مردى به سوى من آمد و گفت: پيامبر خدا تو را خواسته است، زود باش خودت را معرفى كن! گفتم: شگفتا من و پيامبر خدا! مرا با آن حضرت چكار؟

او گريبان مرا گرفت و كشان كشان مرا نزد پيامبر برد.

هنگامى كه نزد آن حضرت رسيدم، ديدم آن بزرگوار در پهن دشتى نشسته و آستين خود را بالا زده و سلاحى بر گرفته و فرشته‌اى در همان حال در برابر او با شمشيرى آتشين ايستاده است.

خوب نگاه كردم، ديدم همان فرشته با همان شمشير آتشين، نه تن از همراهان مرا كه در كربلا با هم بوديم، يكى پس از ديگرى، هر كدام را با يك ضربت نابود ساخت و خود ديدم كه به هر كدام، تنها يك شمشير فرود مى‌آورد و با همان ضربت سراپايشان از آتش شعله‌ور مى‌شد! ترس و دلهره سراپايم را گرفت و در همان حال به حضور پيامبر رفتم و در برابر آن حضرت بر دو زانو نشستم و گفتم: سلام بر تو اى پيامبر خدا! آن حضرت پاسخ مرا نداد و مدتى به من نگاه كرد! آن گاه سر برداشت و به من‌

اسم الکتاب : در سوگ امیر آزادی (ترجمه مثیر الأحزان) المؤلف : ابن نما حلی    الجزء : 1  صفحة : 279
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست