اسم الکتاب : در سوگ امیر آزادی (ترجمه مثیر الأحزان) المؤلف : ابن نما حلی الجزء : 1 صفحة : 248
گستاخى داده است؟! و در همان حال باران اشك از ديدگان فرو
باريد و افزود:
«على الدنيا بعدك
العفا!»
پسرم! ديگر پس از تو خاك
بر سر دنيا و زندگى دنيا! خواهر ارجمند حسين 7، زينب با ديدن آن منظره
جانسوز و شنيدن نداى برادر از سر پرده بيرون آمد و در حالى كه نداى جانسوزش طنين
افكن بود كه: «يا حبيباه!» خودش را به پيكر غرق در خون جوان انديشمند و قهرمان
برادر رساند و خود را بر روى آن نازنين بدن افكند و از پرده دل ندا بر آورد كه:
نور ديدهام، على! عزيز برادرم! و حسين 7 دست خواهر را گرفت و او را به
سرا پرده نور بازگردانيد.
و خاندان بزرگ حسين 7 در بزرگمنشى و دلاورى و شجاعت و پيشگامى در راه حق و عدالت همان گونه
بودند كه آن شاعر دانشمند وصف مىكند:
و خطيّة يلقى الردى تبعا لها
اذا مرّقت في الاسد منها الثعالب ...
آنان صاحبان شمشيرهاى
آختهاى هستند كه مرگ به دنبال آنهاست؛ بسان شيرهايى كه بر گلّههاى روباه يورش
مىبرند.
قبضه شمشيرها در دستان
آن دريا دلان است و سر آنها در ستارههاى درخشان.
آن گاه كه اين شمشيرها
طلوع كند ميدان كارزار را نور باران مىسازد و آن گاه كه جنگ به پايان مىرسد و در
نيام روند، كاخهاى عزت و سربلندى و آزادى و آزادگى را مىسازند.
31- يادگار حضرت
مجتبى
«حميد بن مسلم»- از
گزارشگران رويداد غمبار عاشورا- آورده است كه: پس از شهادت جانسوز «على» جوان
قهرمان حسين 7، نوجوانى پرشكوه كه در سيماى نور افشان بسان پارهاى از
ماه تابان بود گام به ميدان جهاد و دفاع نهاد.
«عمرو بن سعيد» يكى از
سركردگان سپاه اموى به من گفت: من كار را بر اين جوان سخت مىگيرم و راه را بر او
مىبندم.
به او گفتم تو را با اين
جوان چكار؟ از او چه مىخواهى؟
امّا آن عنصر خودكامه،
سر راه قاسم كمين كرد و در يك لحظه حساس كه فرصتى
اسم الکتاب : در سوگ امیر آزادی (ترجمه مثیر الأحزان) المؤلف : ابن نما حلی الجزء : 1 صفحة : 248