اسم الکتاب : در سوگ امیر آزادی (ترجمه مثیر الأحزان) المؤلف : ابن نما حلی الجزء : 1 صفحة : 245
گرانمايه است و ما با همه وجود از راه و رسم خداپسندانه و
آزاديخواهانه او دفاع خواهيم كرد.[1]] او نيز
رشادت و دلاورى نمايانى از خود نشان داد و كار را بر دشمن سخت گرفت امّا سرانجام
«عثمان همدانى» بر او حمله كرد و در پيكارى سخت او را به شهادت رساند.
26- فرزند ارجمند امام
حسن
پس از شهادت جانسوز «عبد
الرحمن»، نوجوان دلير و هوشمند ديگرى گام به ميدان دفاع و جهاد نهاد؛ و او «ابو
بكر»، فرزند ارجمند حضرت حسن 7 بود كه بيارى عمويش حسين 7
شتافت.
«عبد اللَّه بن عقبه» در
كمين او نشست و با تير شقاوت و بيداد خود، آن جوان ارجمند و حق طلب را نشانه رفت و
او را به شهادت رساند.
27 و 28 و 29- برادران
مادرى سردار اردوگاه نور
هنگامى كه سردار سپاه
عشق و ايمان، عباس فرزند گرانمايه امير مؤمنان انبوه شهيدان خاندانش را ديد، رو به
برادران مادرى خود، «عبد اللَّه»، «جعفر» و «عثمان» نمود و فرمود:
«بأبي انتم و امّى
تقدّموا حتى أراكم قد نصحتم للَّه و لرسوله فانّه لا ولد لكم.» هان اى برادران!
پدر و مادرم فدايتان باد اى شير مردان! بپا خيزيد و به ميدان جهاد و دفاع از حق
گام سپاريد؛ به پيش برويد تا بنگرم كه چگونه در راه خدا و پيامبرش اخلاص مىورزيد
و در اين راه خيرخواهى مىكنيد. برويد: خدا يار و ياور شما باد! برويد كه شما زن و
فرزندى نداريد كه نگران سرنوشت و آينده آنان در اين جامعه استبداد زده و قربانى
فريب و خشونت باشيد. و آنان كه آماده فداكارى بودند، با سخنان برانگيزاننده
برادرشان، عباس شجاعانه گام به ميدان نهادند و در برابر سپاه تجاوزكار اموى قرار
گرفته و با شهامت تحسين برانگيزى بر تجاوزكاران تاختند