responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین المؤلف : راوندی، قطب الدین    الجزء : 1  صفحة : 64

شدند. شوهرم برخاست تا شتر را بدوشد، پستانش را پر از شير ديد. ما و بچّه‌ها نيز از شير شتر سير شديم.

شوهرم گفت: اى حليمه! وجود مباركى را پيدا كرديم. پس به خوبى شب را صبح كرديم و برگشتيم.

وقتى كه بر مركوب خويش سوار شدم، چنان سريع راه مى‌پيمود كه از همه جلو زد. زنها گفتند: آرام برو اى حليمه! مگر اين همان مركوبى نيست كه با آن آمدى؟

گفتم: چرا؟

گفتند: چه شده كه امروز اين گونه سريع راه مى‌رود؟

گفتم: شخص مباركى را حمل مى‌كند! حليمه مى‌گويد: هر روز بركتش را به ما زياد مى‌كرد، قحطى آمد و چوپانها گوسفندان را گرسنه به چرا مى‌بردند و گرسنه باز مى‌آوردند، ولى گوسفندان ما سير مى‌آمدند. و پستانشان پر از شير بود[1] و[2].

رشد پيامبر 6 در خانه ابو طالب‌

(1) 104- امام صادق- 7- فرمود: پيامبر اكرم- 6- در خانه ابو طالب رشد كرد تا نزديك بيست سالگى رسيد. روزى به ابو طالب گفت: عمو! در خواب دو مرد را مى‌ديدم كه مى‌گفتند: «او همان است!».

بعد از چند روز فرمود: «عمو! مردى را كه در خواب مى‌بينم در بيدارى نيز به سراغ من مى‌آيد!».


[1] اين خبر با مسلّمات جور در نمى‌آيد. و علاوه بر اين، عبد المطلب مشهور به جود و سخاوت بود و در مواقع قحطى، پناهگاه گرسنگان بود، بعيد به نظر مى‌رسد كه از او انتظار صله نداشته باشند.

خبر ديگرى نيز ذكر شده كه با مسلمات تاريخ سازگار است و آن عبارت از اين است كه:

پيامبر پستان هيچ يك از زنان شيرده را نگرفت و سرانجام حليمه سعديه آمد و پيامبر پستان او را مكيد( بحار: 15/ 342).

[2] سيره ابن هشام: 1/ 162.

اسم الکتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین المؤلف : راوندی، قطب الدین    الجزء : 1  صفحة : 64
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست