اسم الکتاب : جلوههای اعجاز معصومین المؤلف : راوندی، قطب الدین الجزء : 1 صفحة : 482
احسان امام جواد (ع) به مؤمنان
(1) 10- محمّد بن سهل
مىگويد: در مكه مجاور[1] شده بودم و
به مدينه آمدم و خدمت امام محمّد تقى- 7- رسيدم. و خواستم از او لباسى
بخواهم، ولى فرصت نشد تا خواستهام را عنوان كنم تا اينكه از او خداحافظى كردم. و
وقتى كه از شهر بيرون مىرفتم، با خود گفتم: نامهاى براى او مىنويسم و در نامه
خواستهام را از او مىخواهم. نامه را نوشتم و به مسجد پيامبر- 6- رفتم تا اينكه دو ركعت نماز بخوانم و صد بار استخاره (طلب خير) بكنم، اگر در
قلبم افتاد كه نامه را بفرستم، و الا آن را بسوزانم. پس استخاره كردم و در قلبم
افتاد كه نفرستم. نامه را سوزاندم و از مدينه خارج شدم.
در اين حال فرستادهاى
را ديدم كه لباسى در بقچه دارد و بين قطار شتران گردش مىكند و از محمّد بن سهل
قمى پرسش مىكند، تا اينكه به من رسيد و گفت: مولايت اين را فرستاده، ديدم دو
ملافه است.
احمد بن محمّد مىگويد:
از قضا وقتى كه او مرد، من غسلش دادم و در آن دو پارچه، او را كفن كردم[2].
جبران اموال سرقت شده
توسط امام جواد (ع)
(2) 11- ابن حديد
مىگويد: جمعى براى حجّ به راه افتاديم و در راه جلو ما را گرفتند و آنچه داشتيم
به سرقت بردند. وقتى كه به مدينه رسيديم، امام جواد- 7- را در راه
ملاقات كردم و او را به منزل آوردم و آنچه را كه در راه بر ما گذشته بود براى آن
حضرت، گفتم.
حضرت، دستور داد تا به
من «كسايى» بدهند و دينارهايى نيز به من داد و
[1] به كسى كه بخواهد چند سال در مكه بماند«
مجاور» مكه مىگويند.